گنجور

دفتر دوم

بخش اول - قسمت اول : شود که گویند گرد شده ی قرآن را نشاید که تصنیف خواند زیرا که ظاهر آن است که تصنیف بایستی تمام سخن منصف بود. بخش اول - قسمت دوم : از سخنان افلاطون: آن کس که هنگام خشنودی از تو، ترا به آن زیبائی که در تو نیست مدح گوید، هنگام خشم برتو، ترا به قبیحی که در تو نیست، نکوهش خواهد کرد. بخش دوم - قسمت اول : هستی با همه ی اجزایش سخن همی گوید «وان من شی ء الا یسبح بحمده ولکن لاتفقهون تسبیحهم » بخش دوم - قسمت دوم : مرا در عشق تو نکوهش کردند و ندانستند که شوق موجب سعادت من است. بخش سوم - قسمت اول : حکایت کرده اند که تهیدستی بنزد خیاطی آمد تا شکاف جامه اش بر دوزد. مسکین جامه بداد و منتظر ماند که کار بپایان رسد. بخش سوم - قسمت دوم : گفته اند که کسی نزد دشمنی نصرانی شد و او را گفت: خدا عمرت را دراز کناد. چشمت را استقرار دهاد و روز من قبل از تو نهاد. بخدا سوگند آنچه ترا شاد می کند، مرا نیز شاد همی کند. بخش چهارم : شیخ نوری در کتاب اذکار گوید: پیشینیان را در زمان مورد نیاز ختم قرآن، عادت گونه گون بود. پاره ای در ده شبش ختم همی کردند. پاره ای هر سه شب یک بار.