گنجور

دیباچه

بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم : حمد و شکر و سپاس مر آن پادشاهی را که عالم عود و معاد را بتوسّط ملائکهٔ کرّوبی و روحانی در وجود آورد و عالم کون و فساد را بتوسط آن عالم هست گردانید و بیاراست به امر و نهی انبیاء و اولیاء نگاه داشت به شمشیر و قلم ملوک و ورزاء. بخش ۲ - فصل - در سبب تألیف کتاب : رسمی قدیم است و عهدی بعید تا این رسم معهود و مسلوک است که مؤلف و مصنّف در تشبیب سخن و دیباچهٔ کتاب طرفی از ثناء مخدوم و شمّتی از دعاء ممدوح اظهار کند، اما من بندهٔ مخلص در این کتاب بجای مدح و ثناء این پادشاه اذکار انعامی خواهم کردن که باری تعالی و تقدس در حق این پادشاه و پادشاهزاده فرموده است و به ارزانی داشته تا بر رای جهان آرای او عرضه افتد و بشکر این انعام مشغول گردد، که در کتاب نامخلوق و کلام ناآفریده می‌فرماید لئن شکرتم لازیدنکم که شکر بنده کیمیای انعام خداوندگار منعم است. بخش ۳ - آغاز کتاب : بندهٔ مخلص و خادم متخصّص احمد بن عمر بن علی النظامی العروضی السمرقندی که چهل و پنج سال است تا به خدمت این خاندان موسوم است و به رقم بندگی این دولت مرقوم خواست که به مجلس اعلی پادشاهی اعلاه الله را خدمتی سازد بر قانون حکمت آراسته به حجج قاطعه و براهین ساطعه و اندرو باز نماید که پادشاهی خود چیست و پادشاه کیست و این تشریف از کجاست و این تلطیف مر کراست و این سپاس بر چه وجه باید داشتن و این منّت از چه روی قبول باید کردن تا ثانی سیّد ولد آدم و ثالث آفریدگار عالم بود چنانکه در کتاب محکم و کلام قدیم لآلی این سه اسم متعالی را در یک سلک نظم داده است و در یک سمط جلوه کرده: بخش ۴ - فصل - در ترتیب آفرینش : رای عالی اعلاه الله بفرماید دانستن که موجوداتی که هستند از دو بیرون نیست: یا موجودی است که وجود او بخود است یا موجودی که وجود او بغیر است. بخش ۵ - فصل : چون آثار این کواکب در اقطار این عناصر تأثیر کرد و از آن نقطهٔ موهوم منعکس گشت از میان خاک و آب بمعونت باد و آتش این جمادات پدید آمد چون کوهها و کان‌ها و ابر و برف و باران و رعد و برق و کواکب منقضّه و ذوالذّؤابه و نیازک و عصیّ و هاله و حریق و صاعقه و زلزله و عیون گوناگون چنانکه در آثار علوی این را شرحی بمقام خود داده شده است و درین مختصر نه جای شرح و بسط آن بود. بخش ۶ - فصل - در قوای جانوران : اما چون این عالم کمال یافت و اثر آباء عالم علوی در اُمَّهات عالم سفلی تأثیر کرد و نوبت به فرجهٔ هوا و آتش رسید فرزند لطیف‌تر آمد و ظهور عالم حیوان بود. بخش ۷ - فصل - در قوای انسان : اما حواس باطن بعضی آنند که صُوَر محسوسات را در یابند و بعضی آنند که معانی محسوسات را در یابند: بخش ۸ - حکایت نسناس : از ابو رضا بن عبد السلام النیسابوری شنیدم در سنهٔ عشر و خمسمأة بنشابور در مسجد جامع که گفت: بخش ۹ - در نبوّت و امامت : اما چون در دهور طِوال و مرور ایّام لطف مزاج زیادت شد و نوبت بفرجه‌ای رسید که میان عناصر و افلاک بود، انسان در وجود آمد.