چون آثار این کواکب در اقطار این عناصر تأثیر کرد و از آن نقطهٔ موهوم منعکس گشت از میان خاک و آب بمعونت باد و آتش این جمادات پدید آمد چون کوهها و کانها و ابر و برف و باران و رعد و برق و کواکب منقضه و ذوالذؤابه و نیازک و عصی و هاله و حریق و صاعقه و زلزله و عیون گوناگون چنانکه در آثار علوی این را شرحی بمقام خود داده شده است و درین مختصر نه جای شرح و بسط آن بود.
اما چون روزگار برآمد و ادوار فلک متواتر گشت و مزاج عالم سفلی نضجی یافت و نوبت انفعال بدان فرجهٔ رسید که میان آب و هوا بود ظهور عالم نبات بود.
پس این جوهری که نبات ازو ظاهر گشت ایزد تبارک و تعالی او را چهار خادم آفرید و سه قوت.
ازین چهار خادم یکی آنست که هر چه شایستهٔ او بود بدو می کشد و او را جاذبه خوانند و دوم آنکه هر چه جاذبه جذب کرده باشد این نگاه میدارد و او را ماسکه خوانند و سوم آنکه مجذوب را هضم کند و از حالت خویش بگرداند تا مانندهٔ او شود و او را هاضمه خوانند و چهارم آنکه آنچه ناشایسته بود دفع کند و او را دافعه خوانند.
اما ازین سه قوت او یکی قوتیست که او را افزون کند بدانکه غذا درو بگستراند گسترانیدن متناسب و متساوی، و دوم قوتیست که بدرقهٔ این غذا بود تا باطراف میرسد، و قوت سوم آن است که چون بکمال رسید و خواهد که روی در نقصان دهد این قوت پدیدار آید و تخم دهد تا اگر او را درین عالم فنائی باشد آن بدل نائب او شود تا نظام عالم از اختلال مصون باشد و نوع منقطع نشود و او را قوت مولده خوانند.
پس این عالم از عالم جماد زیادت آمد بچندین معانی که یاد کرده شد و حکمت بالغهٔ آفریدگار چنان اقتضا کرد که این عالمها بیکدیگر پیوسته باشند مترادف و متوالی تا در عالم جماد که اول چیزی گل بود ترقی همی کرد و شریفتر همی شد تا بمرجان رسید اعنی بسد که آخرین عالم جماد بود پیوسته باولین چیزی از عالم نبات و اول عالم نبات خار بود و آخرین خرما و انگور که تشبه کردند بعالم حیوان این فحل خواست تا بار آورد و آن از دشمن بگریخت که تاک رز از عشقه بگریزد و آن گیاهی است که چون بر تاک رز پیچد رز را خشک کند پس تاک ازو بگریزد پس در عالم نبات هیچ شریفتر از تاک و نخل نیامد بدین علت که بفوق عالم خویش تشبه کردند و قدم لطف از دایرهٔ عالم خویش بیرون نهادند و بجانب اشرف ترقی کردند.
اطلاعات
منبع اولیه: کیانا زرکوب
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون آثار این کواکب در اقطار این عناصر تأثیر کرد و از آن نقطهٔ موهوم منعکس گشت از میان خاک و آب بمعونت باد و آتش این جمادات پدید آمد چون کوهها و کانها و ابر و برف و باران و رعد و برق و کواکب منقضه و ذوالذؤابه و نیازک و عصی و هاله و حریق و صاعقه و زلزله و عیون گوناگون چنانکه در آثار علوی این را شرحی بمقام خود داده شده است و درین مختصر نه جای شرح و بسط آن بود.
هوش مصنوعی: این پاراگراف به بیان تأثیرات کواکب بر عناصر طبیعی میپردازد. به این معنا که آثار این کواکب در ابعاد مختلف عناصر مانند خاک، آب، باد و آتش تأثیر گذار است و به همین دلیل، چیزهایی همچون کوهها، معادن، ابرها، برف، باران، رعد و برق و دیگر پدیدههای طبیعی پدید میآید. همچنین اشاره شده که این مسائل در آثار باطنی و علوی به تفصیل توضیح داده شده است و این متن تنها به بیان مختصری از این موضوعات پرداخته که جای شرح و بسط بیشتر ندارد.
اما چون روزگار برآمد و ادوار فلک متواتر گشت و مزاج عالم سفلی نضجی یافت و نوبت انفعال بدان فرجهٔ رسید که میان آب و هوا بود ظهور عالم نبات بود.
هوش مصنوعی: با گذشت زمان و تغییرات مکرر در طبیعت، وضعیت زمین به جایی رسید که شرایط برای رشد گیاهان فراهم شد و دوران شکوفایی حیات گیاهی آغاز گردید.
پس این جوهری که نبات ازو ظاهر گشت ایزد تبارک و تعالی او را چهار خادم آفرید و سه قوت.
هوش مصنوعی: بنابراین، این جوهری که نبات از آن پدید آمده، خداوند بزرگ و والا، چهار خدمتگزار و سه نیرو برای آن آفریده است.
ازین چهار خادم یکی آنست که هر چه شایستهٔ او بود بدو می کشد و او را جاذبه خوانند و دوم آنکه هر چه جاذبه جذب کرده باشد این نگاه میدارد و او را ماسکه خوانند و سوم آنکه مجذوب را هضم کند و از حالت خویش بگرداند تا مانندهٔ او شود و او را هاضمه خوانند و چهارم آنکه آنچه ناشایسته بود دفع کند و او را دافعه خوانند.
هوش مصنوعی: چهار نوع خادم وجود دارد. اولی خادمی است که هرآنچه شایسته اوست به سویش جذب میشود و به او جاذبه میگویند. دومی خادمی است که آنچه را که جذب شده نگه میدارد و به او ماسکه گفته میشود. سومی خادمی است که مجذوب را هضم کرده و او را به حالتی مشابه خود تبدیل میکند و او را هاضمه مینامند. چهارمی خادمی است که ناپسندها را دفع میکند و به او دافعه میگویند.
اما ازین سه قوت او یکی قوتیست که او را افزون کند بدانکه غذا درو بگستراند گسترانیدن متناسب و متساوی، و دوم قوتیست که بدرقهٔ این غذا بود تا باطراف میرسد، و قوت سوم آن است که چون بکمال رسید و خواهد که روی در نقصان دهد این قوت پدیدار آید و تخم دهد تا اگر او را درین عالم فنائی باشد آن بدل نائب او شود تا نظام عالم از اختلال مصون باشد و نوع منقطع نشود و او را قوت مولده خوانند.
هوش مصنوعی: از سه نوع نیرویی که وجود دارد، یکی نیرویی است که باعث افزایش موجودات میشود و به وسیله آن غذا در موجودات بهطور متناسب و یکنواخت گسترش مییابد. دومین نیرو، نیرویی است که غذا را همراهی میکند تا به تمامی نقاط برسد. و سومین نیرو زمانی ظاهر میشود که موجود به کمال خود میرسد و شروع به کاهش میکند؛ این نیرو به منظور تولید مثل فعال میشود تا اگر موجودی در این دنیا نابود شود، نسل او ادامه یابد و نظم عالم به هم نخورد. این نیرو به نام نیروی مولد شناخته میشود.
پس این عالم از عالم جماد زیادت آمد بچندین معانی که یاد کرده شد و حکمت بالغهٔ آفریدگار چنان اقتضا کرد که این عالمها بیکدیگر پیوسته باشند مترادف و متوالی تا در عالم جماد که اول چیزی گل بود ترقی همی کرد و شریفتر همی شد تا بمرجان رسید اعنی بسد که آخرین عالم جماد بود پیوسته باولین چیزی از عالم نبات و اول عالم نبات خار بود و آخرین خرما و انگور که تشبه کردند بعالم حیوان این فحل خواست تا بار آورد و آن از دشمن بگریخت که تاک رز از عشقه بگریزد و آن گیاهی است که چون بر تاک رز پیچد رز را خشک کند پس تاک ازو بگریزد پس در عالم نبات هیچ شریفتر از تاک و نخل نیامد بدین علت که بفوق عالم خویش تشبه کردند و قدم لطف از دایرهٔ عالم خویش بیرون نهادند و بجانب اشرف ترقی کردند.
هوش مصنوعی: این عالم برتر از دنیای بیجان است به چندین دلیل که ذکر شده است و حکمت بلند و عمیق آفریدگار اقتضا کرده که این عوالم به یکدیگر متصل و پیوسته باشند. در دنیای بیجان که ابتدا گل بود، به تدریج پیشرفت کرده و به مرتبههای بالاتر رسید و به مرجان تبدیل شد که آخرین مرحله دنیای بیجان است. در ادامه، از نخستین مرحله دنیای گیاه، که خار بود، به آخرین مرحله، یعنی خرما و انگور، پیشرفت کرد. این گیاهان به دنیای حیوانی نزدیکتر شدند و تلاش کردند تا زاد و ولد کنند و از دشمنان خود دور شوند، مشابه اینکه تاک از دمی که به آن پیچیده، جدا میشود. در دنیای گیاه هیچ چیزی شریفتر از تاک و نخل یافت نمیشود، چرا که این گیاهان به عوالم بالاتر شباهت پیدا کردند و پا را از دایره خود فراتر گذاشته و به سمت درجات والاتر رشد کردند.