اما چون این عالم کمال یافت و اثر آباء عالم علوی در اُمَّهات عالم سفلی تأثیر کرد و نوبت به فرجهٔ هوا و آتش رسید فرزند لطیفتر آمد و ظهور عالم حیوان بود.
و آن قوّتها که نبات داشت با خود آورد و دو قوّت او را در افزود یکی قوّت اندر یافت که او را مُدرِکه خوانند که حیوان چیزها را بدو اندر یابد و دوم قوّت جنباننده که به تأیید او حیوان بجنبد و بدانچه ملائم اوست میل کند و از آنچه منافر اوست بگریزد و او را قوّت محرّکه خوانند.
اما قوّت مُدرِکه منشعب شود به دَه شاخ: پنج را ازو حواس ظاهر خوانند و پنج را ازو حواس باطن.
حواس ظاهر چون لمس و ذوق و بصر و سمع و شمّ.
اما قوت لمس قوتی است پراکنده در پوست و گوشت حیوان تا چیزی که مماس او شود اعصاب ادراک کند و اندر یابد چون خشکی و تری و گرمی و سردی و سختی و نرمی و درشتی و نغزی.
اما ذوق قوّتی است ترتیب کرده در آن عصب که گسترده است بر روی زبان که طعامهای متحلّل را دریابد از آن اجرام که مماس شوند با او و او جدا کند میان شیرین و تلخ و تیز و ترش و امثال آن.
اما سمع قوتی است ترتیب کرده در عصب متفرّق که در سطح صُماخ است، دریابد آن صوتی را که متأدّی شود بدو از تموج هوائی که افسرده شده باشد میان متقارعین یعنی دو جسم برهم کوفته که از هم کوفتن ایشان هوا موج زند و علت آواز شود تا تأدیه کند هوائی را که ایستاده است اندر تجویف صُماخ و مماس او شود و بدان عصب پیوندد و بشنود.
اما بصر قوّتی است ترتیب کرده در عصبهٔ مُجَوَّفه که در یابد آن صورتی را که منطبع شود در رطوبت جلیدی از اشباح و اجسام ملوّن بهمیانجی جسمی شفاف که ایستاده بُوَد ازو تا سطوح اجسام صقیله.
اما شم قوّتی است ترتیبکرده در آن زیادتی که از مقدّم دِماغ بیرون آمده است مانندهٔ سر پستان زنان که در یابد آنچه تأدیه کند بدو هوای مستنشق از بوئی که آمیخته باشد یا بخاری که باد همی آرد یا منطبع شده باشد درو بهاستحالت از جِرم بویدار.
اطلاعات
منبع اولیه: کیانا زرکوب
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اما چون این عالم کمال یافت و اثر آباء عالم علوی در اُمَّهات عالم سفلی تأثیر کرد و نوبت به فرجهٔ هوا و آتش رسید فرزند لطیفتر آمد و ظهور عالم حیوان بود.
هوش مصنوعی: اما زمانی که این جهان به کمال رسید و تأثیرات عالم بالایی بر اساسهای عالم پایین به وجود آمد، نوبت به جلوه دادن عنصر هوا و آتش رسید و در نتیجه موجودی لطیفتر به نام حیوان به ظهور رسید.
و آن قوّتها که نبات داشت با خود آورد و دو قوّت او را در افزود یکی قوّت اندر یافت که او را مُدرِکه خوانند که حیوان چیزها را بدو اندر یابد و دوم قوّت جنباننده که به تأیید او حیوان بجنبد و بدانچه ملائم اوست میل کند و از آنچه منافر اوست بگریزد و او را قوّت محرّکه خوانند.
هوش مصنوعی: آن نیروهایی که موجودات گیاهی دارند، با خود به همراه آورده و دو نوع نیرو بر آن افزوده شده است. یکی از این نیروها، نیروی درک است که به واسطه آن، حیوانات میتوانند چیزها را درک کنند. نوع دیگر، نیروی حرکتی است که به کمک آن، حیوانات حرکت کرده و به سمت چیزهایی که برایشان مناسب است، میل میکنند و از چیزهایی که با آنها سازگار نیستند، دوری میجويند. این نیرو به نام نیروی محرکه شناخته میشود.
اما قوّت مُدرِکه منشعب شود به دَه شاخ: پنج را ازو حواس ظاهر خوانند و پنج را ازو حواس باطن.
هوش مصنوعی: اما قدرت درک، از شاخ پنج منشعب میشود که آن را حواس ظاهر مینامند و همچنین از آن پنج، حواس باطن نیز استخراج میشود.
حواس ظاهر چون لمس و ذوق و بصر و سمع و شمّ.
هوش مصنوعی: حسهای ظاهری شامل لمس، چشایی، بینایی، شنوایی و بویایی هستند.
اما قوت لمس قوتی است پراکنده در پوست و گوشت حیوان تا چیزی که مماس او شود اعصاب ادراک کند و اندر یابد چون خشکی و تری و گرمی و سردی و سختی و نرمی و درشتی و نغزی.
هوش مصنوعی: اما حس لامسه نیرویی است که در سطح پوست و بافتهای بدن حیوانات وجود دارد و به آنها این امکان را میدهد تا وقتی که چیزی با آنها تماس پیدا میکند، احساساتی مانند خشکی، رطوبت، گرما، سرما، سختی، نرمی، بزرگی و کوچکی را درک کنند.
اما ذوق قوّتی است ترتیب کرده در آن عصب که گسترده است بر روی زبان که طعامهای متحلّل را دریابد از آن اجرام که مماس شوند با او و او جدا کند میان شیرین و تلخ و تیز و ترش و امثال آن.
هوش مصنوعی: اما ذوق یک نیروی خاص است که در عصبهایی قرار دارد و بر روی زبان گسترده شده است. این حس به ما کمک میکند تا طعمهای مختلف غذایهای حل شده را تشخیص دهیم و آنها را از یکدیگر تفکیک کنیم، مانند شیرین، تلخ، تند و ترش و موارد مشابه.
اما سمع قوتی است ترتیب کرده در عصب متفرّق که در سطح صُماخ است، دریابد آن صوتی را که متأدّی شود بدو از تموج هوائی که افسرده شده باشد میان متقارعین یعنی دو جسم برهم کوفته که از هم کوفتن ایشان هوا موج زند و علت آواز شود تا تأدیه کند هوائی را که ایستاده است اندر تجویف صُماخ و مماس او شود و بدان عصب پیوندد و بشنود.
هوش مصنوعی: شنیدن، توانایی است که در عصبهای خاصی در گوش ایجاد شده و به ما این امکان را میدهد که صداها را تشخیص دهیم. این صداها از طریق ارتعاشاتی در هوا به وجود میآیند که ناشی از برخورد دو جسم به یکدیگر است. هنگامی که این اجسام به هم ضربه میزنند، هوا بین آنها به حرکت درمیآید و باعث تولید صدا میشود. این امواج صوتی به هوایی که درون گوش قرار دارد میرسند و به عصبهای مربوطه متصل میشوند تا ما بتوانیم آنچه را که میشنویم، درک کنیم.
اما بصر قوّتی است ترتیب کرده در عصبهٔ مُجَوَّفه که در یابد آن صورتی را که منطبع شود در رطوبت جلیدی از اشباح و اجسام ملوّن بهمیانجی جسمی شفاف که ایستاده بُوَد ازو تا سطوح اجسام صقیله.
هوش مصنوعی: اما بینایی قدرتی است که در یک حفرهٔ توخالی شکل میگیرد و به وسیلهٔ آن، تصویری که در رطوبت خاصی از اجسام رنگی به وجود میآید را میبیند. این پروسه به واسطهٔ جسمی شفاف که بیننده از آن تا سطوح اجسام صاف فاصله دارد، انجام میشود.
اما شم قوّتی است ترتیبکرده در آن زیادتی که از مقدّم دِماغ بیرون آمده است مانندهٔ سر پستان زنان که در یابد آنچه تأدیه کند بدو هوای مستنشق از بوئی که آمیخته باشد یا بخاری که باد همی آرد یا منطبع شده باشد درو بهاستحالت از جِرم بویدار.
هوش مصنوعی: اما شمع حرکتی دارد که در آن بیشتر از هوایی که از بینی خارج میشود، به وجود میآید؛ مانند نازکی شکل سینههای زنان. این شمع میتواند آنچه را که بخواهد بپذیرد از هوای استنشاقی که با بویی ترکیب شده یا بخاری که باد به همراه خود میآورد، یا اینکه به حالت خاصی باشد که از جرم بوی خاصی ناشی میشود.