ورود
شاطر عباس صبوحی
غزلیات ناتمام و اشعار پراکنده
مبتلا
: من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
زلف تو
: چو سوخت خال تو دل، عاشقان، یکدله را
ناز کن
: ناز کن، ناز، که نازت به جهان میارزد
تعبیر خواب پریشان
: آهوی چشم تو نازم که چو نخجیر کند
تصویر
: مصوّر آمد و روی تو را چو ماه کشید
قند لعل
: ره دل را بتا زان شوخ چشم مست رهزن زن