گنجور

ناز کن

ناز کن، ناز، که نازت به جهان می‌ارزد
بوسه‌ای از لب لعلت به روان می‌ارزد
بگشا غنچهٔ لب را بنما بر همه کس
یک شکر خنده که با روح روان می‌ارزد
رخ و زلف و خط و خالت به گلستان ماند
چه گلستان که به صد باغ جنان می‌ارزد
ای صبوحی پس از این جای تو و میخانه
زان که خاکش به همه کون و مکان می‌ارزد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ناز کن، ناز، که نازت به جهان می‌ارزد
بوسه‌ای از لب لعلت به روان می‌ارزد
هوش مصنوعی: زیبایی و ناز تو ارزش زیادی دارد؛ حتی بوسه‌ای از لب‌های شیرینت هم به زندگی معنا و ارزش می‌بخشد.
بگشا غنچهٔ لب را بنما بر همه کس
یک شکر خنده که با روح روان می‌ارزد
هوش مصنوعی: لب‌های خود را باز کن و به همه نشان بده که یک لبخند شیرین چقدر ارزش دارد، زیرا این لبخند به روح و روان انسان جان تازه می‌بخشد.
رخ و زلف و خط و خالت به گلستان ماند
چه گلستان که به صد باغ جنان می‌ارزد
هوش مصنوعی: چهره، مو، خط و نقش زیبایت مانند گلستانی است که ارزشش به اندازه‌ی صد باغ بهشت است.
ای صبوحی پس از این جای تو و میخانه
زان که خاکش به همه کون و مکان می‌ارزد
هوش مصنوعی: ای صبح‌دوست، بعد از این باید بدانی که جای تو و میخانه بسیار باارزش است، زیرا خاک آن به تمامی جهان و مکان‌ها می‌ارزد.