زلف تو
چو سوخت خال تو دل، عاشقان، یکدله را
به باغ لاله دگر خورد داغ باطله را
ز کاروان جنون دل گرفت و داد به زلف
شریک دزد ببین و رفیق قافله را
دلم به زلف تو، بر ابروی تو سجده کند
بلی، کنند دل شب، نماز نافله را
به سر کنم پس از این طی راه منزل عشق
دگر چه رنجه دهم پای پر آبله را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو سوخت خال تو دل، عاشقان، یکدله را
به باغ لاله دگر خورد داغ باطله را
هوش مصنوعی: وقتی که عشق و زیبایی تو دل را سوزانده است، دلهای عاشق و یکدل به باغ لالهها نمیروند و به جای آن، داغی نابود کننده را احساس میکنند.
ز کاروان جنون دل گرفت و داد به زلف
شریک دزد ببین و رفیق قافله را
هوش مصنوعی: از کاروان دیوانگی، دل به زلف همسفر سپرد و نگاه کن چطور دزدی را که همسفر اوست، به زلفش تسلیم کرده است.
دلم به زلف تو، بر ابروی تو سجده کند
بلی، کنند دل شب، نماز نافله را
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی زلف تو، بر ابروی تو تسلیم میشود. بله، دل شب هم به خاطر زیباییاش، به عبادت و راز و نیاز میپردازد.
به سر کنم پس از این طی راه منزل عشق
دگر چه رنجه دهم پای پر آبله را
هوش مصنوعی: پس از این، در مسیر عشق ادامه میدهم و دیگر نمیخواهم پای زخمیام را آزرده کنم.
حاشیه ها
1392/12/21 23:02
merce
مصراع آخر شکسته
شاید : دگر چه رنجه دهم پای پر ز آبله را
باشد