۴۷- سورة محمد
۱ - النوبة الاولى : قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان. ۱ - النوبة الثانیة : این سورة دو هزار و سیصد و چهل و نه حرف است و پانصد و سی و نه کلمت و سی و هشت آیت. خلافست میان علماء تفسیر که این سورة مکی است یا مدنی. ۱ - النوبة الثالثة : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوندی قادر و قاهر و دیان، واحد و وحید در نام و در نشان، یکی یگانه یکتا از ازل تا جاودان، رحمن است دارنده جهان و پروراننده جهانیان، دوستان و دشمنان. رحیم است بمؤمنان و نوازنده ایشان در دو جهان، بنگاشت از کل صورت انسان و برگزید او را بر همه آفریدگان. ۲ - النوبة الاولى : قوله تعالی: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، میدان که نیست خدای مگر اللَّه وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ، و آمرزش میخواه گناه خویش را، وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، و مردان و زنان گرویدگان را، وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ (۱۹) اللَّه میداند گردیدن شما و بنگاه شما. ۲ - النوبة الثانیة : قوله تعالی: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، ای اعلم خبرا یقینا ما علمته نظرا و استدلالا یا محمد آنچ بنظر و استدلال دانستهای از توحید ما، بخبر نیز بدان و یقین باش که اللَّه یگانه و یکتاست. یگانه در ذات و یگانه در صفات، بری زعلات، مقدس از آفات، منزّه از حاجات، نامور پیش از نامبران، و راست نامتر از همه ناموران، خدای جهان و جهانیان، دارنده آفریدگان و فراخ بخشایش در دو جهان. ۲ - النوبة الثالثة : قوله تعالی: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ بدان که این کلمه توحید مایه دین است و اسلام را رکن مهین است. حصار امانست و شعار اهل ایمان است و مفتاح جنانست.، بیگفتار این کلمه نه اسلامست نه سلامست. بیپذیرفتن این کلمه، نه ایمانست نه امانست. تا بزبان نگویی در دنیا سلامت نیست، تا بدل نپذیری در عقبی کرامت نیست، هر که در حمایت این کلمه بزرگوار آمد در سراپرده امان خدای جبار آمد. مردی که هفتاد سال در کفر و شرک بوده و در وهده ضلالت و غوایت افتاده و در تعذیب خذلان و هجران مانده، چون روی بقبول دین اسلام آرد و این کلمات بزبان بگوید و بدل بپذیرد آن شرک و کفر وی همه نیست گرداند و در تاوش برق این کلمات در صدر توحید بر بساط امن بنشیند. پس آن کس که بیگانه است و میخواهد که در سرای آشنایی آید، مفتاح وی این کلمات است و آن آشنا که در حظیره اسلامست و خواهد که از کوره صورت درگذرد و بمناهج معانی رسد ابتداء وی گفتار این کلمات است و آن کس که خواهد از حجره رسم و نهاد خود هجرت کند بدرقه راه وی حقایق این کلمات است.