معمیات
بخش ۱ - دوازده امام : آب حیوان خوش بود و ان لعل لب زان خوشترست بخش ۲ - آدم : بدل طبیب چو دستی نهاد شیون خاست بخش ۳ - آتشی : دلم دور از تو هر شمعی که افروخت بخش ۴ - ایاز : گر انا الحق ندهم دست چرا ایدل و جان بخش ۵ - اسعد : آنکه خلقی از غمش سرگشته روز و شب شدند بخش ۶ - الله وردی : یار عاشق کشته لیکن کشته در خاک مزار بخش ۷ - اگهی : در سر میدان جانبازان خود بهر خدای بخش ۸ - اصیل : ساقیا بشکند صراحی تن بخش ۹ - افصح : نشان خدنگ از رهی باز جست بخش ۱۰ - اختیار : بسکه پرشد سینه ز تیر ترک مست