بخش ۱ - دوازده امام
آب حیوان خوش بود و ان لعل لب زان خوشترست
در صفا آن لعل فاش از جوهر جان خوشترست
محمد
علی
حسن
حسین
علی
محمد
جعفر
موسی
علی
محمد
علی
حسن
محمد
درج آن در دهان شد جان ما، دل خار خورد
از حسد کان در ز صد لؤلؤی عمان خوشترست
می خوشست اما باشک همچو مرجانم اگر
گوشه چشم افکند مرجانش از آن خوشترست
سنبل او خوشه افشانید وه کافتاد ازو
دانه یی بر دامنش کز در غلطان خوشترست
آن پریوش زلف بر دامان فرو افکنده است
سنبل است آنطره و سنبل بدامان خوشترست
مغز جوی از آخر علم محبت پوست چیست؟
اینسخن ایدل ز علم صد سخندان خوشترست
محو شد خون دل آخر در دو چشم از برق وصل
گرچه از شمع جمالش دیده گریان خوشترست
در جفا گر بیحدست آن چشم باری پیش ما
این جفا از صد هزاران لطف و احسان خوشترست
از تف دل جان بود در موی او سر سایه اش
پیش آن خورشید رخ کز ماه تابان خوشترست
ایصبا خاری بیار از راه او کان خار ره
بر شکسته دل ز صد گلزار رضوان خوشترست
روز رحمت شد دگرگون ریخت از دامن چو در
قطرها کان هر یک از چشم در افشان خوشترست
میخورد از دست غم چشمم بسی سیلی ز عشق
تا کند پنهان نظر چون عشق پنهان خوشترست
حسرت آنسرو بی پایان و چشم آخر ندید
نخل قد یار خود کز سروبستان خوشترست
پیش چشم آن ابرو ار محرابی آرد بر مدار
چشم ازو اهلی که این از کفر و ایمان خوشترست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.