گنجور

بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان

زن خوب فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
برو پنج نوبت بزن بر درت
چو یاری موافق بود در برت
همه روز اگر غم خوری غم مدار
چو شب غمگسارت بود در کنار
کرا خانه آباد و همخوابه دوست
خدا را به رحمت نظر سوی اوست
چو مستور باشد زن و خوبروی
به دیدار او در بهشت است شوی
کسی بر گرفت از جهان کام دل
که یکدل بود با وی آرام دل
اگر پارسا باشد و خوش سخن
نگه در نکویی و زشتی مکن
زن خوش منش دل نشان تر که خوب
که آمیزگاری بپوشد عیوب
ببرد از پری چهرهٔ زشت خوی
زن دیو سیمای خوش طبع، گوی
چو حلوا خورد سرکه از دست شوی
نه حلوا خورد سرکه اندوده روی
دلارام باشد زن نیک خواه
ولیکن زن بد، خدایا پناه!
چو طوطی کلاغش بود هم نفس
غنیمت شمارد خلاص از قفس
سر اندر جهان نه به آوارگی
وگرنه بنه دل به بیچارگی
تهی پای رفتن به از کفش تنگ
بلای سفر به که در خانه جنگ
به زندان قاضی گرفتار به
که در خانه دیدن بر ابرو گره
سفر عید باشد بر آن کدخدای
که بانوی زشتش بود در سرای
در خرمی بر سرایی ببند
که بانگ زن از وی برآید بلند
چو زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن
اگر زن ندارد سوی مرد گوش
سراویل کحلیش در مرد پوش
زنی را که جهل است و ناراستی
بلا بر سر خود نه زن خواستی
چو در کیله یک جو امانت شکست
از انبار گندم فرو شوی دست
بر آن بنده حق نیکویی خواسته است
که با او دل و دست زن راست است
چو در روی بیگانه خندید زن
دگر مرد گو لاف مردی مزن
زن شوخ چون دست در قلیه کرد
برو گو بنه پنجه بر روی مرد
ز بیگانگان چشم زن کور باد
چو بیرون شد از خانه در گور باد
چو بینی که زن پای بر جای نیست
ثبات از خردمندی و رای نیست
گریز از کفش در دهان نهنگ
که مردن به از زندگانی به ننگ
بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی
زن خوب خوش طبع رنج است و بار
رها کن زن زشت ناسازگار
چه نغز آمد این یک سخن زآن دو تن
که بودند سرگشته از دست زن
یکی گفت کس را زن بد مباد
دگر گفت زن در جهان خود مباد
زن نو کن ای دوست هر نوبهار
که تقویم پاری نیاید بکار
کسی را که بینی گرفتار زن
مکن سعدیا طعنه بر وی مزن
تو هم جور بینی و بارش کشی
اگر یک سحر در کنارش کشی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زن خوب فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
هوش مصنوعی: زنی نیکو و خداشناس می‌تواند مرد فقیر را به شخصیتی محترم و برجسته تبدیل کند.
برو پنج نوبت بزن بر درت
چو یاری موافق بود در برت
هوش مصنوعی: به سراغ کسی برو و چند بار بر در خانه‌اش بزن، اگر دوست و یاوری خوب در کنار او باشد.
همه روز اگر غم خوری غم مدار
چو شب غمگسارت بود در کنار
هوش مصنوعی: اگر هر روز غم و اندوه داشته باشی، نباید آن را در دل نگه‌داری، چون شب‌ها یار غم‌خوار تو در کنار توست.
کرا خانه آباد و همخوابه دوست
خدا را به رحمت نظر سوی اوست
هوش مصنوعی: هر کس که خانه‌اش خرم و در کنار دوستانش زندگی خوشی دارد، مورد رحمت خداوند قرار می‌گیرد.
چو مستور باشد زن و خوبروی
به دیدار او در بهشت است شوی
هوش مصنوعی: اگر زنی با جمال و زیبایی پنهان باشد، شوهرش در بهشت به دیدار او خواهد رفت.
کسی بر گرفت از جهان کام دل
که یکدل بود با وی آرام دل
هوش مصنوعی: کسی که از دنیا خواسته‌هایش را به دست آورد، آن کسی است که با او همدل و هم‌زبان بود و این هم‌دلی باعث آرامش دلش شد.
اگر پارسا باشد و خوش سخن
نگه در نکویی و زشتی مکن
هوش مصنوعی: اگر فردی نیکوکار و خوش‌زبان باشد، باید در رفتار خود مراقب باشد و به خوبی و بدی توجه کند.
زن خوش منش دل نشان تر که خوب
که آمیزگاری بپوشد عیوب
هوش مصنوعی: زن مهربان و نیک‌سیرت، اگر محبت و زیبایی را در دل داشته باشد، عیوب دیگران را آسان‌تر می‌تواند بپوشاند و نادیده بگیرد.
ببرد از پری چهرهٔ زشت خوی
زن دیو سیمای خوش طبع، گوی
هوش مصنوعی: با چهرهٔ زیبا و دل‌نواز، بدی‌ها و زشتی‌های زن-like را از خود دور کن.
چو حلوا خورد سرکه از دست شوی
نه حلوا خورد سرکه اندوده روی
هوش مصنوعی: وقتی کسی چیزی را به خوبی و لذت بخورد، نمی‌توان انتظار داشت که دیگران از آن خوشایند بخورند. اگر سرکه‌ای که طعمی تلخ و ترش دارد، به دست کسی باشد، دیگران که از شیرینی حلوا لذت می‌برند، نمی‌توانند از طعم تلخ سرکه خوششان بیاید.
دلارام باشد زن نیک خواه
ولیکن زن بد، خدایا پناه!
هوش مصنوعی: یک زن خوب می‌تواند آرامش‌بخش باشد، اما اگر زن بدی باشد، خداوند به ما پناه بده!
چو طوطی کلاغش بود هم نفس
غنیمت شمارد خلاص از قفس
هوش مصنوعی: اگر طوطی همسایه‌اش کلاغ باشد، باید این را غنیمت بشمارد و از قفس رهایی یابد.
سر اندر جهان نه به آوارگی
وگرنه بنه دل به بیچارگی
هوش مصنوعی: در زندگی، تنها در جستجوی دلیلی برای سرگردانی نیستم، وگرنه دلم را به حالتی از درماندگی و بیچارگی نخواهم سپرد.
تهی پای رفتن به از کفش تنگ
بلای سفر به که در خانه جنگ
هوش مصنوعی: بهتر است انسان بدون راحتی و امکانات حرکت کند تا در جایگاه و شرایط آزاردهنده بماند. سفر کردن حتی با سختی، بهتر از آن است که در جایی ناآرام و پر از مشکل بمانیم.
به زندان قاضی گرفتار به
که در خانه دیدن بر ابرو گره
هوش مصنوعی: اگر در تنگناها و مشکلاتی مانند زندان قرار بگیری، بهتر است به جای اینکه در جستجوی عشق و زیبایی باشید، بر روی واقعیت‌های زندگی تمرکز کنید.
سفر عید باشد بر آن کدخدای
که بانوی زشتش بود در سرای
هوش مصنوعی: سفر به عید برای آن شخص خوشبخت است که همسر نازیبای او در خانه‌اش باشد.
در خرمی بر سرایی ببند
که بانگ زن از وی برآید بلند
هوش مصنوعی: در جایی خوش و خرم زندگی کن که صدای شاد و سرزنده از آنجا بلند شود و همه آن را بشنوند.
چو زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن
هوش مصنوعی: اگر زن به بازار برود، تو هم برو و اگر نه، بهتر است مثل او در خانه بمانی.
اگر زن ندارد سوی مرد گوش
سراویل کحلیش در مرد پوش
هوش مصنوعی: اگر زنی در کنار مردی نیست، او باید از خود را به بهترین شکل نشان دهد و زیبایی‌اش را پنهان نکند.
زنی را که جهل است و ناراستی
بلا بر سر خود نه زن خواستی
هوش مصنوعی: زنی که نادانی و بی‌راستیش برای خودش مشکل ایجاد کرده، شایسته انتخاب نیست.
چو در کیله یک جو امانت شکست
از انبار گندم فرو شوی دست
هوش مصنوعی: اگر در یک کیسه، یک جو امانت را بشکنید، دستتان به انبار گندم نرود.
بر آن بنده حق نیکویی خواسته است
که با او دل و دست زن راست است
هوش مصنوعی: خداوند خیر و خوبی را برای کسانی خواسته است که دل و دستشان به سوی او دراز است و در خدمت او هستند.
چو در روی بیگانه خندید زن
دگر مرد گو لاف مردی مزن
هوش مصنوعی: اگر زن بیگانه‌ای به تو لبخند زد، به مرد دیگری نگو که خود را مردی نشان بده.
زن شوخ چون دست در قلیه کرد
برو گو بنه پنجه بر روی مرد
هوش مصنوعی: زنی شوخ و بازیگوش وقتی دستش را به غذا داخل کرد، به همسرش گفت که پنجه‌اش را روی صورت مرد بگذارد.
ز بیگانگان چشم زن کور باد
چو بیرون شد از خانه در گور باد
هوش مصنوعی: بهتر است که از بیگانگان دوری کنیم و برای آن‌ها چشم بر هم نگذاریم، زیرا وقتی از خانه بیرون می‌رویم، ممکن است به خطر بیفتیم و دچار آسیب شویم.
چو بینی که زن پای بر جای نیست
ثبات از خردمندی و رای نیست
هوش مصنوعی: وقتی ببینی زن روی پای خود نمی‌ایستد، بدان که این نشان از عقل و تدبیر نیست.
گریز از کفش در دهان نهنگ
که مردن به از زندگانی به ننگ
هوش مصنوعی: بهتر است از خطرات بزرگ و تهدیدهای جدی دوری کنیم، زیرا مرگ بهتر از زندگی با شرم و رسوایی است.
بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی
هوش مصنوعی: صورت خود را از دید بیگانگان بپوشان وگرنه اگر از شما چیزی بشنود، نمی‌داند که شما چه زنی هستید و چه حالتی دارید.
زن خوب خوش طبع رنج است و بار
رها کن زن زشت ناسازگار
هوش مصنوعی: زن مهربان و خوش اخلاق، خوشی و آرامش را به ارمغان می‌آورد و با او بودن، سختی‌ها را فراموش می‌کنی. اما زن بدخلق و ناسازگار، تنها زحمت و دردسر را به همراه دارد.
چه نغز آمد این یک سخن زآن دو تن
که بودند سرگشته از دست زن
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی اشاره دارد به یک صحبت یا نظر جالب و هوشمندانه که از دو نفر مطرح شده است، این دو نفر در وضعیت ناامیدی و سردرگمی بودند و دلیل این سردرگمی آن‌ها به خاطر ارتباطشان با زنان است.
یکی گفت کس را زن بد مباد
دگر گفت زن در جهان خود مباد
هوش مصنوعی: یکی گفت باید هیچ‌کس همسر بدی نداشته باشد و دیگری گفت که هیچ‌کس در دنیا نباید همسری داشته باشد.
زن نو کن ای دوست هر نوبهار
که تقویم پاری نیاید بکار
هوش مصنوعی: ای دوست، هر بهاری که می‌آید، زنی نو و تازه برای خود برگزین، زیرا تقویم دنیا همیشه به کار نمی‌آید.
کسی را که بینی گرفتار زن
مکن سعدیا طعنه بر وی مزن
هوش مصنوعی: اگر کسی را دیدی که در مشکلات و گرفتاری‌های ناشی از ازدواج است، سعدی جان، به او خرده نگیر و طعنه نزن.
تو هم جور بینی و بارش کشی
اگر یک سحر در کنارش کشی
هوش مصنوعی: اگر تو هم بتوانی در سختی‌ها و چالش‌ها تحمل کنی و بار سنگین مشکلات را به دوش بکشی، روزی می‌رسد که می‌توانی از کنار آن مشکلات عبور کنی و به آرامش و سعادت برسی.

خوانش ها

بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان به خوانش عندلیب
بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1389/08/27 09:10
سعید

چند تا از ابیات حذف شده است حدود 2 بیت
---
پاسخ: ابیات حذف شده، جایشان و نسخهٔ مورد استنادتان را ذکر بفرمایید اگر مطابق تسخهٔ مورد استناد ما (تصحیح فروغی باشد باز می‌گردانیم و اگر نه، به عنوان بدل برای استفادهٔ سایر دوستان در حاشیه نگاه می‌داریم.

1392/02/29 22:04
علیرضا

سراویل به معنی شلوار و پاجامه خانگی

1392/02/29 22:04
علیرضا

کیله به معنی پیمانه است پیمانه ای برای سنجیدن غلات

1392/12/01 13:03
امیر ایرانمنش

در بیت 13
سر اندر جهان نه به "آوارگی" درست است نه به "آوردگی" . لطفا اصلاح کنید

1394/03/12 10:06
س

حالم بهم خورد .

1402/08/13 18:11
آرین کوهجانی

احتمالاً این شعر رو سعدی بعد از پرداخت مهریه اوّلین زنش نوشته.

1394/03/12 17:06
ایران نژاد

زنی نو کن ای خواجه،در هر بهار
که تقویم پارینه، ناید به کار.
رندی چنین ، در لفظ و معنا
هر گز نبوده ،در جمله دنیا

1394/09/08 20:12
آریایی فر

باتمام بزرگی سعدی
من در این شعر با سعدی هم نظر نیستم

1394/09/08 23:12
س،م

بسمه تعالی
ناآشنای گرامی
سعدی علیه الرحمه پرورده ی اسلام عزیز است
از او ایراد بگیری از اسلام ایراد گرفته ای
در سوره ی نسا هم آمده که زنی را که اطاعت مرد نکرد ، بزن
سعدی هم همان میگوید که قرآن کریم فرموده
جناب مرتضی مطهری هم در کتاب حجاب صفحه ی ،گویا 87 ، میفرماید اگر مردی به زن خود اجازه ی رفتن بیرون از خانه ، حتی منزل مادر یا خواهر خود را نداد محق است چون امکان دارد که مادرر یا خواهرش او را از راه راست منحرف کنند { نقل به مضمون }
پس گفته ی سعدی فرموده قرآن کریم است
و ایرادی بر آن نمیتوان گرفت

1403/03/04 10:06
سیدعلی سجادی

سلام جناب

اگر کمی مطالعه فرموده بودید این حرف رو نمیزدید. اولا درباره سوره نساء مطلبی گفتید که ناقص بود؛ این شبهه که شاید عمر صدساله داشته باشه هزاران بار پاسخ داده شده. طبق روایات و سیره معصومین منظور از آیه دوری جستن و تنبیه زنی است که وظایف خود را به هیچ وجه انجام نمیدهد و این کار را با لجبازی انجام میدهد که بقول آیه نشوز است و تازه این هم چهارمین مرحله است نه اولین مرحله که گفتگو است.

ثانیا شهیدمطهری در کتاب حجاب نظرات افراد مختلف رو بیان میکنند و این نظر اسلام نیست مرد اجازه خروج از منزل نده.

اصلا فلسفه حجاب برای چیه پس؟ اسلام حجاب رو واجب کرد تا زن آزادانه و به دور از هیجانات جنسی بتونه در جامعه فعالیت کنه. اگر اسلام مخالف حضور زن در جامعه بود که خب از اول حجاب رو واجب نمیکرد.

1394/09/09 01:12
روفیا

پس با این اوصاف زن محق نیست مانع از خروج مرد شود به دو دلیل : یا هیچ چیز نمی تواند مرد را منحرف کند یا اینکه مرد جزو مملوکات زن نیست در حالی که زن جزو مملوکات مرد است؟!
هیچ چیز در این دنیا وجود ندارد که بشر حق نقد بر آن را نداشته باشد.
بشر نقاد آفریده شده است و بیش از هر چیز باید در باره باورهایی که خط مشی زندگی اش را شکل می دهد نقاد باشد.

1400/06/04 20:09
ملیکا رضایی

درود ...❤😃

1401/06/06 21:09
اتابای اتابای

خیر نمی توان گفت هر کس رفت و آمد کسی دیگر را کنترل کرد مالک آن شخص است مثل کودکی که پدرش باید تصمیم بگیرد کجا برود و کجا نرود آیا پدر مالک کودک است البته که چنین نیست بلکه خیرخواه فرزند است دوم آنکه نمی توان دین اسلام را نقد کرد مگر آنکه به آن اعتقادی نداشته باشید زیرا دین یک مکتب بشری نیست که نیاز به اصلاح و پیش رفتن با جامعه داشته باشد از طرف خداست و کامل است و آن راه و روش که کامل است نیاز به بازبینی ندارد سوم نیازی به بد تعبیر شدن آیات توسط مفسران نیست کافیست به رفتار حضرت فاطمه بنگرید که از پیامبر نقل شده است

1402/02/30 16:04
ابراهیم

درود، نظر اینجانب هم اینست که دین از جانب خدا آمده، برای شناخت دین اسلام به سخنان جعفر ابن ابیطالب در حضور پادشاه حبشه توجه کنید‌. آن اسلام است، دیگر اضافات در واقع افزوده های بشری است که به نام دین به مردم میفروشند.

1403/06/30 16:08
Mahmood Shams

با سلام ، اشتباه شما در این که آن زمان را با حال مقایسه می کنید که دچار اشتباه شدید!! در آن زمان زنان در خانه بودند و سرگرم خانه داری نه تحصیل و اشتغال ! و زنان در صورت رفتن به بیرون از خانه برای خرید با همسر خود یا یک مراقب و نگهبان 

از منزل خارج می شدند نه تنهایی ، واژه #رقیب در شعر کهن بیشتر به این معنی یعنی مراقب و محافظ !!  و بیرون رفتن زنان به تنهایی ناپسند و نادرست بود چنان که در این زمان طالبان در آن زمان گیر کرده و مانده اند ! و در زمان حال در کشورهایی مثل امارات و خیلی از کشورهای دیگه در غرب و شرق زنان بدون همراه و پوشش مناسب مورد تعرض و تجاوز کلامی و رفتاری قرار می گیرند  و با چشم بد بهشون نگاه می کنند و نظر دارند،  مگر اینکه همراه یا همان مراقب مرد داشته باشند،  که خداروشکر در کشور ما بخصوص در افراد مؤمن و متدین واقعی چنین دیدگاه و نظری وجود ندارد و دیده نمی شود ،  و زنان آزادانه در جامعه به تحصیل و اشتغال و پیشرفت در آرامش با پوشش مناسب در حال فعالیت و زندگی هستند .

1394/09/09 12:12
ایران نژاد

منظورتان کدام عهد حجر است؟
نو سنگی یا پارینه سنگی؟؟!

1401/08/29 23:10
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

در عصر حجر که آزادی تقریبا مطلق بوده است!  چون سترِ عورت با برگِ انگور, تنها البسه یِ زنان و مردان بوده, شاید منظورتان عصرِ جاهلیت بوده است!

1394/09/09 13:12
Hamishe bidar

منظورم قرون وسطی بود! کمی اغراق کردم ببخشید!

1394/09/10 02:12
ناشناس

جزء قشنگ ترین شعرهای سعدیه این شعر. آقا -خانم روفیا، دلیل هاتون به درد خودتون می خوره. چون دلیل سوم درسته.
اگه انسان فقط بخواد همه ش نقادی کنه پس کی زندگی کنه؟ لطفا اول فکر کن بعد نظر بنویس. خانم یا آقای همیشه بیدار، "اینطور تفسیرها فقط از آقایون میشوند؟" یعنی چه؟ جمله بندی هاتون رو درست کنید.

1394/09/10 13:12
Hamishe bidar

دوست عزیز منظور از “اینطور تفسیرها فقط از آقایون میشوند؟” این بود که در جامعهُ اسلامی صرفاّ مرد سالاری عادی بوده و هست و شاید وقت آن شده که تفسیر بهتری از اسلام و قوانین اسلام بشود، چونکه این قوانین در قرون وسطی که زن یک کالا به حساب می آمد و هیچ حقِ انسانی نداشت بسی جدید و انقلابی بودند. البته بعد از 1400 سال علمای اسلامی در آن قوانین که قطعاّ در ان دوران حق و ارزش زن را بالا برده بودند هیچ نوآوریی نکردند. برای مثال اسلام اجازه به برده داری داده بود ولی برای برده حقوقی معین کرده بود. در آن زمان البته برده داری رایج بوده و حرام کردن برده داری شاید در آن زمان ممکن نبود. ولی در قرن 21 هیچ آدمی عاقلی به طور جدی نمیتواند بگوید که برده داری کار درستی است. هر چند که شما همین حالا در عربستان میبینی که برده داری میشود و چه گونه با برده بدرفتاری میشود. اگر کسی علم فهمیدن قرآن را نداشته باشد، چه بسا که گمراه شود:
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
وقتی قرآن توسط شهوترانان فاسقی که فقط حکومت و شهوت در سر دارند به ظاهر تفسیر شود، معلوم است که جامعه به کجا میرود.
اگر در همین مورد کمی تحقیق کنید، میبینید که ایشان به ظاهر اسلام هم عمل نمیکنند: شاه عربستان به انواع مشروبات الکلی که دارد افتخار میکند. وقتی چنین کسی ادعای اسلام میکند، چه باید گفت؟
تمام قوانین این عالم نسبی هستند چونکه این عالم عالم دگرگونی است و هیچ چیز مطلق نیست الا ذات حضرت حق. شما اگر کمتر توهین بکنی هم میتوانی مطلبت را بگویی، عزیز برادر!

1394/09/10 14:12
روفیا

ناشناس گرامی
اتفاقا آدم باید نقادی کند دقیقا برای اینکه بتواند براستی زندگی کند.
در غیر این صورت از همه سو باورهای گوناگون را به نام راه زندگی به خورد او می دهند.
تشیع و زیر گروه های آن، تسنن و زیر گروه های آن همه دنباله رو قرآن کریم هستند و علمای بسیار برجسته ای هم دارند که همگی صد ها برابر من و شما قرآن و سایر علوم دینی را خوانده و به آن اندیشیده اند. مباحثات این دانشمندان حتی برای ما قابل فهم هم نیست!
هیچ از خود پرسیده اید چرا هنِوز به یک نقطه مشترک نرسیده اند؟!

1394/09/10 15:12
ن آ

وقتی تعصب جای استدلال را می گیرد
متعصب به اعتقادات و مقدسات خودش هم توهین میکند
{ هیچ آدم عاقلی در قرن 21 نمیتواند بگوید برده داری کار درستی ست}
یعنی 1400 سال قبل ائمه ی اطهار عقل درست و حسابی نداشتند که برده داری میکردند؟
حقوق برده ها چه بوده ؟ اینکه مردی در جنگ گرفتار می شده چرا باید زن و بچه های او برده شوند ؟
عجب حقوقی.
حیف که اینجا جای بحث باز نیست
وگر نه سعدی بزرگ را با این غزلش ......

1394/09/10 15:12
ن آ

آری روفیا خانم
من اندیشیده ام
آب از سرچشمه گل آلود است
با احترام به شما

1394/09/10 18:12
بی سواد

برخی دوستان ( بی گمان ناآگاهانه) از رویکرد سعدی در باره زنان و برده داری در اسلام، به گونه ای سخن می گویند که انگار سعدی بزرگترین دشمن حقوق زنان بوده است و ایمه اطهار پایه گذاران برده داری و اسلام تنها دینی است که برده داری را رواج داده است. در روزگاری که جمله رسانه های غرب( میدانیم زیر نظر چه کسان) بی امان بر طبل اسلا م هراسی و مسلمان ستیزی میکوبند؛ اینگونه اظهار نظر ها آب ریختن به اسیاب جنگ افروزانی است که دینی جز پول ندارند ،
بفرمایید در کدام کشور امروز حقوق زنان به تمامی برابر مردان است؟ ( در دموکراسی های غربی تنها در زمینه برهنگی حقوقی بسیار بیش از مردان دارند!!)
بفرمایید در پارلمان کدام دموکراسی شمار نمایندگان زن و مرد برابر است؟
گمان نمی برم نیازی به بر شمردن شیوه های برده داری نوین به ویژه برده داری جنسی که از قضا مرکز آن در فرنگستان است، باشد
دوستان نخست سوزنی به دیگران پس جوالدوزی به خود بزنید!!

1394/09/10 18:12
Hamishe bidar

هر قانونی در یک زمان می تواند درست و در یک زمان غلت باشد، شما شاید حرف حقیر را نفهمیدی: بنده گفتم در قرن 21. ائمه ی اطهار اگر در قرن 21 زندگی می کردند برده داری نمیکردند. شما متاُ سفانه فقط دنبال این هستی که ایرادی بگیری.
"حقوق برده ها چه بوده ؟ اینکه مردی در جنگ گرفتار می شده چرا باید زن و بچه های او برده شوند ؟"
حقوق آنان این بود که میتوانستند ازدواج کنند. اسلام سعی کرده که تا جایی که میشود برده را آزاد کند. این یکی از قوانین قرون وسطی بود که وقتی مردی در جنگ گرفتار می شده به بردگی فروخته میشده. دوست گرامی شما فقط ایراد میبینی. از این نظر پیروزی دوست گرامی: چون هیچ چیز کاملی در این عالم نیست جز حضرت حق و همه چیز دیگر ناقص است. یکی که همیشه نصف لیوان را خالی میبیند در گلستان هم که برود فقط خار میبیند به جای گل. تعصب آدم را قشری می کند: همین که کسی بگوید من مسلمان هستم برای شما کافی ا ست که توهین بکنی. فکر میکنید من تعصب دارم یا شما؟ همین که میگویید "من اندیشیده ام آب از سرچشمه گل آلود است" نشان میدهد که این شما هستید که تعصب دارید که نظر شما درست است و لا غیر:
تلخ با تلخان یقین ملحق شود
کی دم باطل قرین حق شود
ای برادر تو همان اندیشه‌ای
ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای
گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی

1394/09/10 18:12
Hamishe bidar

جناب بی سواد: ایراد حقیر ا ز عربستان بود که عیان است که بوی زیادی از اسلام نبردند. کسی هم نگفت که در کشورهای دیگر حقوق زنان به کل رعایت میشوند. ولی مگر غرب برای شما نمونه است؟ حقیر گفتم که قوانین 1400 سال پیش به همان طوری که بودند امروز صرفاّ قابل قبول نیستند.

1394/09/10 20:12
بی سواد

جناب بیدار،
حقیر به هیچ رو قصد مجادله با سرکار ندارم هم ننوشته ام برده داری در گذشته خوب بوده یا امروز خوب است و یا سعدی فعال حقوق زنان بوده است یا ّغرب مدینه فاضله است و عربستان بهشت بردگان یا برده داران ، و جرج واشینگتن و جفرسون ( که از قضا شیفته کوروش بود) برده دار نبوده اند.
آنچه کوشیدم با بی سوادی خود بیان کنم اینکه
همه چیز را در ظرف زمان و مکان داوری کنیم( اگر شایسته داوری باشیم) ، فرزند زمان خویش باشیم و نگاهی به پیرامون خود بیفکنیم . فرصتی اگر دست داد
لطفا سری هم به عهد عتیق بزنید و به ویژه کتاب استر را بخوانید( اگر نخوانده اید)
تا ازاحتمال تکرار تاریخ شگفت زده شوید.
به برده داری که میرسیم، پرونده تاریخی ایران از همه فرهنگ هایی که مانده اند پاک تر است.
شاد باشید.

1394/09/10 21:12
Hamishe bidar

جناب بی سواد گرامی: مجادله کار خوبی نیست و حقیر هم نه قصد مجادله با شما دارم، نه با همه نظرات سرکارمخالف هستم، ولی متاُسفانه شما هم فکر میکنید "هنـر نــزد ایـرانیـــــان اسـت و بس". دوست عزیز: کمی به این شعر مرحوم پروین فکر کنید:
واعظی پرسید از فرزند خویش هیچ میدانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق هم عبادت هم کلید بندگیست.
گفت از این معیار اندر شهر ما یک مسلمان هست آنهم ارمنی است!
و کوروش مرد بزرگی بوده و هست، ولی این دلیل نمیشود که حرف حق را نباید زد. من نمیفهمم چرا هر کسی ایجا حرفی میزند به رگ ملی نژادی شما بر میخورد. کسی اینجا از ایران و ایرانی حرف نزد که شما دوباره رفتی سر داستان استر (در ایران بعضی از مداحها از هر جا کم میآورند سری به کربلا میزنند).
دوست گرامی، در باب داستان استر یک بار مفصل حرف زدیم. به قول آقای خلیل جوادی در "محکمه الهی":
حیف که آدم خودشو پیر کنه
و سوزنش فقط یه جا گیر کنه
شب خوش دوست عزیز!

1394/09/10 21:12
بی سواد

جناب بیدار،
همه آنچه به عرض رسید ، اینکه فرزند زمان خویش باشیم .
در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

1394/09/10 21:12
Hamishe bidar

جناب بی سواد گرامی: با این حرفتان موافقم، ولی این فقط با تحقیق و اظهار نظر در باره تاریخ ممکن است. و خیال و نظر هم که حد ندارند!
گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید
با درود فراوان جناب بی سواد !

1394/09/10 22:12
kokab

سعدی درین غزل رفتار خود با خانواده ی خودش را به وضوح شرح داده
ولی شایعاتی در باره ی دختر سعدی بر سر زبانها هست
امیدوارم فقط شایعه باشد

1401/08/29 23:10
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

سعدی به شدت با دختر و همسرش مشکل داشته و با هردو ناسازگار بوده است.

در کتاب " سر و ته یک کرباس" جمالزاده که از دختران همسایه اشان صحبت می کند نقل به مضمون می گوید: بقدری این دو دختر پاچه ورمالیده و سلیطه بودند که دخترِ سعدی بوسه بر شانه های ایشان می داد!  الله و اعلم

1394/11/09 01:02
خادمی

دوستان گرامی مطالعه بفرمایند:
مقالۀ: زن در آینه شعر فارسی / شیخ مصلح الدین سعدی
پدیدآور: جودی نعمتی، اکرم

1395/01/13 11:04
اسیه

خدا رو شکر در دوره ای به دنیا امدم که زنانی بزرگ کاری کرده اند که حالا بسیاری ازاین چیزها فقط حرف هستند فقط حرف...حالا دیگر کدام مرد سالمی چنین رفتار میکند...و این به نفع مردان نیز بوده همان زنان بزرگ بودند که مردان را اگاه کردند گرچه زن بازوانش ضعیفتر است اما در اصل انسانیت و ازادی نوع انسان با مردان یکیست همان زنان بودند که به مردان یاداوری کردن دلیل تمایز انسان با دیگر مخلوقات عقل و خرد و سخنوری والا که سلطنت قدرت نمونه ی کاملش به قول داستان ها شیر است خلقت شیر برای دریدن است...خلقت انسان چه زن و چه مرد برای خرد ورزی و عشق ورزیست....عقایدمان را با نگاه انسانی و نه جنسی دوباره به ورطه داوری بکشانیم...دراخر این را هم بگویم چندان اهل مطالعه نیستم و این ها همه حرف دل امید انکه بر دل نیز نشیند...این را هم برای ایرادات عزیزان خردمندتر از خود گفتم...

1395/05/22 07:07
امید حق پرور

"زن خوب خوش طبع گنج است و بار" به نظر صحیح تر است.

1395/05/26 10:07
صبا

مثل اینکه هیچ یک از دوستان اطلاعاتی از زندگی خصوصی حضرت سعدی نداشته اند: همسر سعدی به بدی شهره بوده. باوجود همچون زنی حتی من این شعر را تا حدی معتدل می بینم. از لطایف سعدی بوده که همگی زنان را در یک شمار نیاورده و زن خوب و بد را تفکیک قایل شده.
از آن گذشته دوستان سعدی شاعر است نه امام...و جایزالخطاست.
از این شعر بگذریم، از ای پسرش چگونه بگذریم. اما فرا موش نکنیم سعدی سلطان الغزل پارسی است.

1395/05/04 11:08
الف. میم. الف

در شعر مپیچ و در فنِ او
چون اکذب اوست احسنِ او

1395/06/08 18:09
انوش

از اساتید محترم خواهش میکنم بفرمایند( سراویل کحلیش در مرد پوش ) یعنی چه ؟

1395/06/08 23:09
مهناز ، س

انوش جان
اگر زن ندارد سوی مرد گوش
سراویل کحلیش در مرد پوش
گویا منظورش این باشد که اگر زن به فرمان مردش نیست
همان بهتر که مرد بی عرضه مانند زنها شلوار زنانه بپوشد
سراول = شلوار
کحلی = سرمه ای
چشمم آن دم که سراویل به پایم نبود
به ره پاچه ٔ تنبان نگران خواهد بود.
مانا باشی

1395/06/16 12:09

استاد سعدی در این شعر کاملا باطن زنها را مشخص کرده اند و من هم عقیده این هستم که به زنها نباید رو داد چون فتنه و آفت هستندو خودم این تجربه رو داشتم در زندگی که گفتم و سلام

1395/09/23 15:11
سارا

تمام حواشی رو خوندم و به نظر صبا رسیدم. دقیقاً ایشون درست گفتن.جناب سعدی از نعمت همسر خوب برخوردار نبوده اند و درین شعر زنان رو از دید زندگی زناشویی خودشون قضاوت کرد.. که البته از سعدی عالم این چنین یک طرفه به قاضی رفتن بعید هستش. ولی ایشون هم معصوم نیست و اگر قضاوت نادرستی کردن باید گفت بشر جایز الخطاست. ضمن اینکه فرهنگ زمانه رو هم باید در نظر گرفت. جایگاه زن در ادوار مختلف تاریخ به تدریج سیر صعودی طی میکنه.

1395/12/08 18:03
شورشی

توجه داشته باشید که سعدی با توجه به نوشته های خودش همجنس گرا بوده ، این دشمنی و کینه ورزی به زنان احتمالا به دلیل عدم توانایی در ارتباط جنسی و عاطفی با آنان و سرخوردگی ناشی از آن است.

1402/06/29 13:08
Azar

واقعا متاسفم برات. که انقدر راحت دیگران رو قضاوت میکنی. سعدی از بزرگان ادب ایران بوده و هست. لطف کن صفات دیگران رو به کسانی که درکش برات سخته نسبت نده.

1403/06/31 00:08
رضا از کرمان

 سلام

هم جنسگرا بوده !!! جل الخالق با چه سند ومدرکی آخه

1395/12/09 06:03
بابک چندم

خیلی با نمکه...
که از 15744 بیت سعدی در روایت گنجور، با استناد به یک نیم بیت (یعنی یک بخش از قریب سی و یک هزار و پانصد) این بابا را کرده اند زن ستیز!... آنهم هیچ کَس نه و یکی یکدانه زبان وادب فارسی....
اول از همه این شعر سراسر پیرامون زن است و نه مرد که صد یقین مرد بد نیز به وفور موجود بوده و است....
سپس آنکه از ابتدا تا بیت یازدهم همه پیرامون زن نیکوست ،و صد عجب که هیچ کس در اینجا از ستایشی که سعدی روا می دارد سخنی به میان نمی آورد!... یعنی انگار نه انگار که او می گوید:
-روزی پنج بار نماز شکر بگزار
-به روی زن نگاه نکن و صفات نیک او را بنگر
-اگر خوش مشرب باشد تو گویی شوهر در بهشت است
-اگر هر روز غم و فشار زندگی داری پندار که غم نداری چرا که غمگسارت در کنارت است و و و...
پس از آن در صفات زن خانمان برانداز گوید...
در آخر هم از مزاح و طنز سبک خودش استفاده کرده: که یکی از آن دو پریشان می گوید که ایکاش هیچ کس گرفتار زن بد نشود و دیگری که می گوید ایکاش خدا اصلاً زن را نیافریده بود و همو ادامه می دهد که هر بهار یک زن تازه بگیر که از شر زن بد در امان باشی و...
اما،
در مورد بیت مورد نظر:
چو زن راه بازار بگیرد بزن...
در اینجا بزن فعل نیست و منظور به زن (با یک زن دیگر) است...
چرا که در این شعر اگر احیاناً جایی هم برای زدن زن مجاز بود (از دید یک مرد مذهبی هشت قرن پیشتر) یقیناً می باید در بیت بیست و سوم و یا بیست و هفتم باشد و نه در این بیت... یعنی آنجا که می گوید:
-چو در روی بیگانه خندید زن
دگر مرد گو لاف مردی مزن
(جالب است که در اینجا هیچ صحبتی از زدن نمی کند)
-بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی
(در اینجا نیز صحبتی از زدن در کار نیست، آنهم برای یک مرد مسلمان مذهبی!)
در هر دو این موارد زدن زن می باید مهمتر بوده باشد تا رفتن به بازار...
مگر آنکه بازار رفتن زن تنها در آن اوان امری نادرست به حساب می آمده ...که با در نظر گرفتن اوضاع جنگی از جمله کشمکشها و صلح مصلحتی با مغولان و احتمالاً نزدیک بودن قرارگاه سپاه خودی و بیگانه به شهر و مملو بودن بازار از این سربازان برای عیاشی و سرزدن به میکده ها و عشرتکده ها و خدای ناکرده مزاحمت و تعرض به زن و بچه مردم توسط این بدمستان و عیاشان... که خوب آنزمان می توان علت تندی سعدی را دریافت.
ولی،
به گمان من از کاتب گرفته تا مصحح، این بیت را اشتباه خوانده و نوشته اند:
چو زن ره بازار گیرد "به زن" (با زن دیگر)
"دگرنه" تو در خانه بنشین چو زن
آه که اگر می دانست بابت جابجایی یک "واو" و "دال" چه برسرش که نیاورده اند...

1395/12/09 08:03
...

بابک بزرگوار
تا حدود زیادی با شما موافقم.
دوستان، لازمه که به دو نکته دقت بشه.
اول اینکه به قول دوستمون بابک عزیز، «زن بد» مورد نکوهش قرار گرفته و نه صرفاً «زن»، که اگه جز این بود ابیات ابتدایی چه مفهومی دارن؟
نکته دوم و بسیار مهم که متاسفانه خیلی کم بهش توجه می کنیم. ببینید ما یه عادت بدی داریم تا یه بیت یا جمله از شاعر یا نویسنده ای می خونیم سریعاً حکم صادر می کنیم. غافل از اینکه بین حرفی که زده میشه و شخصیت گوینده کلی راه هست که باید رفت و بعد قضاوت کرد.
این موضوع برخاسته از دلایل مختلفی می تونه باشه. اول اینکه شاید اون حرف از زبان شخصیتی در روایت گفته بشه. مثال می زنم. من میام یه نمایشنامه در مورد عاشورا می نویسم. قاعدتاً دیالوگی که مثلا شمر میگه توهین به حسین هست و من این دیالوگ رو در نمایشنامه می نویسم. آیا درسته که بگن فلانی به حسین توهین کرد؟ نه! من فقط روایت کردم و ناگزیر بودم از این کار. چون شمر قربون صدقه حسین نمیره که.
اما دلیل دیگه اینکه باید به مجموعه آثار شاعر یا نویسنده دقت کرد و نه صرفاً یه جمله یا بیت. باید وسیع تر دید. استادی می گفت سعدی جامع ترین شاعر ماست. من با این حرف موافقم. سعدی در غزلیاتش یه عاشق شوریده میشه. در بوستان یه واعظ که رفته بالای منبر. در گلستان انگار مثل یه پیر دنیا دیده نشسته داره با داستاناش نصیحتت می کنه. هرچند در صحت انتساب بخشی به نام خبیثات در دیوان سعدی تردید هست، ولی با فرض صحت انتساب، اونجا یه سعدی میبینیم که بیشتر شبیه اوباشه. هرچند تمام مطالبش مزاح هست ولی از بیان هیچ پستی در این مزاح ها پرهیز نمی کنه.
خب با این اوصاف سعدی کیه؟ عاشق، واعظ، ناصح، عارف یا جاهل؟ حقیقتاً نمیشه گفت. نمیشه شخصیتی مدون برای سعدی بر اساس آثارش قائل شد. سعدی حتی در گلستان یه جا میگه:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود / گرچه با آدمی بزرگ شود
و در جایی دیگه خلافش رو میگه:
جامه کعبه را که می بوسند / او نه از کرم پیله نامی شد
با عزیزی نشست روزی چند / لاجرم همچون او گرامی شد
یه جا ذات فرد رو موثر میدونه و جای دیگه همنشینی رو، حتی در یک اثر!
دوستان این مسائل نشون میده به راحتی نمیشه از روی یک بیت، شخصیت هنرمند رو تشخیص داد. نه فقط سعدی (که به واسطه وسعت محتوایی به شدت شناخت شخصیت سعدی دشواره) که برای خیلی از هنرمندا همین طوره. فروغ فرخزاد تا یه جایی عاشقانه می سرود، یه جایی عصیان می کنه و وارد دوئل خدا و شیطان میشه و بعد انگار با دردهاش آروم می گیره و دوباره متولد میشه. حافظ یه بیت سروده که هنوز بر سر مفهومش بحث هست: «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد»
سعید نفیسی معتقده تحلیل های عجیب و غریب از این بیت لازم نیست، بیت همینه که هست و حافظ حرفش رو زده. خب حالا چطور شده که حافظ با اون حافظ بودنش گفته خطا بر قلم صنع رفته، خدا عالمه. آدمیزاده دیگه، در یه برهه ای یه تجربه شخصی تو زندگیش منجر به این دید شده. چیز عجیبی نیست.
ببخشید خیلی پرحرفی کردم. با احترام.

1395/12/09 19:03
بابک چندم

دوست عزیز ... جان،
"زن بد" را که من نیاوردم، در بیان خود سعدی بود (بیت یازده، و بیت چهارم از آخر)...
در باب:
"عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود"
نیز نه در همان اثر، که در همان قطعه آورده:
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و مردم شد...
اما آن بیت حافظ در نگاه من اصلاً جای بحث ندارد، چرا که مصراع نخست :
"پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت"
را در جای دیگر تضمین کرده:
"نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش
که من این مسئله بی چون و چرا می بینم"
بیان خودش است و جای هیچ شک و شبهه ای را هم باقی نمی گزارد...
و مصراع پسین:
"آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد"
را نیز در اینجا تضمین کرده:
"نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان
هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود"...
باری،
صحبت از "زن ستیزی" سعدی با استناد به این نیم بیت، و همچنین مولوی با استناد به هفت، هشت، یا ده بیت ازو در حواشی دیگر مکرراً در میان آمده... و نکته بنده این بوده که اگر اینان ولو یک، دو، یا سه درصد هم زن ستیز بودند این می باید در همان درصد از ابیاتشان نمایان می گردید...یعنی حدود 150 الی 500 بیت از سعدی و ششصد و اندی الی دو هزار بیت از مولوی... خوب سراغ نداریم که!
ضمن آنکه زمانی که شخصی زن ستیز است، دیگر صحبت از یکی دو درصد نیست و آن بابا در تمامی وجودش زن ستیز است...و این نیز خواه ناخواه در جای جای آن پانزده هزار بیت سعدی و شصت و شش هزار بیت مولوی می باید نمایان شود...که اینرا نیز سراغ نداریم.
مضافا آنکه در چند از این ابیات نشان دادیم که برداشت دیگری از آنان می شود داشت که مغایر جلوه ظاهریشان است...
نتیجه آنکه با این درصد کم از احتمالات، می باید به خوانش و برداشت خود شک کنیم تا ایرادی در بیان سراینده....
هدف من ماست مالی کردن و توجیه سعدی و مولوی نبوده و نیست، چرا که نظرم را پیشتر از اینها بیان کردم:
زن ستیزی، آزار کودک، زدن زن و مرد پیر، و یا حتی غریبه ای گردن کلفت،و...در هیچ جا و از هیچ کس قابل قبول نیست حال چه سعدی باشد چه مولوی و یا هر بشر دیگری که تا به حال پای بر زمین نهاده...
راستی، ماجرای فراغ را که پیشتر پرسیدی برایت روشن شد؟
و در آخر، آیا شما همان .... قدیم هستی که از بد حادثه یک . از دست داده ای یا خیر؟
سرت شاد

1395/12/09 20:03
بابک چندم

جناب حمید رضا گرامی @گنجور:
کارتان درآمد،
اول آنکه بیت هژده همانند پنج بیت دیگر با "چو" آغاز می شود و نه "چون"...
دیگر آنکه خوب باید نوشته بلند بالای بنده را بخوانید و مجوز آزادی دهید...
سر شما هم شاد باد

1395/12/10 04:03
پریشان روزگار

چو زن راه بازار گیرد بزن ! ( اضربوهن )
ورنه تو در خانه بنشین تا او به قول امروزی ها به
" ددر " برود و پاره نانی باخود بیاورد
در روی بیگانه خندیدن گناهی بسیار سبکتر از " ددر "
رفتن است .!!

1395/12/10 04:03
پریشان روزگار

جناب......
با سرکار هم عقیده ام، سعدی جامع ترین شاعر ماست .
در مورد هزلیات من خوانده ام بی تردید زبان سعدی است ، گر چه برای بعضی ناخوشایند می نماید

1395/12/10 15:03
روفیا

ولی خودمانیم سعدی جان برای زن خوبی و فرمانبری و پارسایی را در یک ردیف قرار می دهد!
من شخصا حاضرم خوبی و پارسایی را آزمون کنم ولی فرمانبری را...
شرمنده روی گل سعدی!

1395/12/10 16:03
روفیا

چو در کیله یک جو امانت شکست
از انبار گندم فرو شوی دست
کیله یعنی پیمانه یا نوعی ابزار توزین است؟؟

1395/12/10 16:03
پریشان روزگار

همان است که حدس زده اید
کیل پیمانه است به ویژه پیمانه گندم.

1395/12/10 17:03
روفیا

چو در کیله یک جو امانت شکست
از انبار گندم فرو شوی دست
اشاره به ناخالص بودن جنس دارد؟؟
یک جو در انبار گندم برای ناخالص بر شمردن جنس کافیست!؟

1395/12/10 19:03
پریشان روزگار

جو نیز واحد وزن است ، همانند نخود که بزرگتر از جو است و مثقال و.....

1395/12/10 20:03
۷

چو در کیله جو امانت شکست
از انبار گندم فرو شوی دست
به نظر میآید "یک" هرزه است
میگوید وقتی در یک پیمانه کوچک خیانت کرد دیگر فکرش را بکن در پیمانه بزرگی چون انبار چه ها میکند.

1395/12/11 00:03
مهناز ، س

نظرات متفاوت باعث گسترش افکار است
با گرامی روفیا بانو و 7 گرامی زیاد هم عقیده نیستم
اگر بگوئیم : چو در کیله جو امانت شکست ، وزن به هم میریزد که شاید ” چو در کیله ی جو امانت شکست “ هم وزن تر است
ولی منظور شاعر که تنها یک جو در یک کیله است را بر نمی تابد
همان ” چو در کیله یک جو امانت شکست“ درست تر می نماید
و روفیا بانو را به منظور نهایی شاعر که : {حتا کوچک ترین لغزش در امانت داری ست } را توجه می دهم
در قرآن هم سوره ی نساء به همین امانت مردان در نزد زنان اشاره دارد.
به نظر می رسد زن ملک تلق مرد است و امانت دار . و سعدی نیز برین تأکید دارد
مانا باشید

1395/12/11 00:03
مهناز ، س

ببخشائید
یک ”را “ اضافه آمد

1395/12/11 01:03
۷

در گذشته جو در برابر گندم ارزش کمتری داشته است و نان جوین را به سفره تهیدستان نسبت میدادند.شاید امروزه به دلیل اینکه جو در تولید آبجو کاربرد فراوان دارد و از دیگر سو خوراک چارپایان و مرغان است ارزش آن اگر بیشتر از گندم نباشد کمتر هم نباشد.
به هر روی در اینجا وقتی میخواهد چیر کم ارزش را نشان دهد کیله جو را می آورد و در برابر آن وقتی چیز ارزشمندتر را مثال میزند انبار گندم را میآورد.کیله کوچک جو در برابر انبار بزرگ گندم
معنی آن هم در راستان همان جو فروش گندم نما است که در غزل با مطلع:
یار با ما بی‌وفایی می‌کند
بی‌گناه از من جدایی می‌کند
و ...
می‌کند با خویش خود بیگانگی
با غریبان آشنایی می‌کند
جوفروش است آن نگار سنگدل
با من او گندم نمایی می‌کند
ای مسلمانان به فریادم رسید
کان فلانی بی‌وفایی می‌کند
بیوفایی و خیانت و دورنگی و ...

1395/12/11 02:03
nabavar

چو در کیله یک جو امانت شکست
از انبار گندم فرو شوی دست
کیله به مانای پیمانه ایست برای توزین غلات
می گوید : اگر یک جو از پیمانه با خیانت کم شد ، اطمینانی نیست که انبار گندم نیز به خیانت دچار نشود .
همانطور که مهناز بانو اشاره کرد مثال خیانت در امانت نزد زنان است

1396/01/02 22:04
۷

زن شوخ چون دست در قلیه کرد
برو گو بنه پنجه بر روی مرد
دوستی گفت دست در قلیه کردن را بیشتر ناخنک زدن در قلیه و کش رفتن گوشت توسط زن دانسته اند و چرب کردن آن را نشان آرایش زیاد و بیرون شدن از خانه و در نهایت همتراز خیانت
و برخی معنی آن را دست در خشتک مرد کردن دانسته اند که برای من مفهوم نبود.

1396/01/18 05:04
مرادبیک

عجیبه که فکر میکنین سعدی از شکم مادر عارف به دنیا اومده . این دیدگاه که یا یک نفر خوبه یا بد منسوخ شده . اگر این شعر سعدی ست خب سعدی هم دوران کودکی نوجوانی و جوانی هم داشته و لزوما اعتقاداتش با شکفته شدن مسائل عرفانی تغییر کرده و این جای تعجب نیست چون در ابتدا همه از اونچه محیط بهمون می اموزه میگیم . البته که شاید هم منظور چیز دیگری بوده که بنده یا شما متوجه نشدیم یا شعر سعدی نیست اما موضوع این هست شما اون همه حرف خوبش رو بگیرید گیر ندین به اون بنده خدا که از موضوع به قطع اگاه نیستیم .

1396/03/21 09:06
مجید

در بیت
چون زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن
« بزن » یعنی
1 -رای او را بزن ، منصرفش کن
2 - با زن همراه شو - « ب » در معنای « با و همراه با »
---------------------------------------------------------
درباره مصرع « سراویل کحلیش در مرد پوش » :
1 - اینگونه خوانده شود « سراویل ، کحلیش »
2 - معنی اینگونه می شود :
لباس زنانه و سرمه ( لوازم آرایشی ) مخصوی زن را به مرد بده .
در واقع کحلی در اینجا صفت برای لباس یا جامه نیست بلکه خود کلمه مستقلی است به معنی سرمه ( کنایه از لوازم آرایشی )

1396/03/21 10:06
...

بابک عزیز
راجع به کدوم ماجرای فراغ صحبت می کنید؟ چیزی به خاطرم نیست متاسفانه.
و در مورد اسمم باید بگم که نه، من از روز ازل سه نقطه بودم!

1396/03/21 17:06
بابک چندم

سه نقطه جان،
من هم جزییات یادم نیست ولی در یک حاشیه صحبت از فراغ و فراق بود...
در ضمن babak در این حاشیه:
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷/
من نیستم...

1396/09/17 12:12
علیرضا

سلام
در ابتدای این شعر سعدی کوشیده تا جایگاه زن وهمسر را در خانواده و آرامش ان به تصویر بکشد . ولی خواسته یا ناخواسته ، برخی از مشکلات زندگی را از جنس زن معرفی می کند و چنان می گوید که گویی زن به لحاظ شخصیت و جنس اقتضای چنین اوصافی را دارد . او این نگاه خود را در پایان شعر به اوج می رساند . به نظر بنده سعدی یا قصد شوخی و مزاح با زنان را داشته و یا توصیفی از اوضاع اجتمعی و فرهنگی زمان خویش ارائه می دهد که احتملا (تاکید می کنم احتمالا) برخی از زنان مشغول به هرزگی آشکار بوده اند و یا اینکه او در بیان قوامیت مرد و مسئولیت او در خانه سخن به اغراق رانده است . با این وجود بسیاری انچه در این بیان شده نه مورد تایید اسلام و قرآن است و نه بزرگانی چون شهید مطهری . انچه هم که از ایشان نقل شده (نقل به مضمون) قطعا مراد گوینده نیست . جهت اطلاع بیشتر به کتاب ایشان با نام حقوق زن در اسلام مراجعه کنید .

1396/10/23 20:12
۷

این بیت زیبا جا افتاده است.
ز بیگانگان چشم زن کور باد
چو بیرون شد از خانه در گور باد
امروزه با گشاد شدن تدریجی مردان زنان به دلیل آزادی ناشی از کار در بیرون بسیار بیشتر از مردان ایرانی شوق کار دارند.
چون که حوا گفت خورد آنگاه خورد
هر بلا کاندر جهان بینی عیان
باشد از شومی زن در هر مکان
روح را از عرش آرد در حطیم
لاجرم کید زنان باشد عظیم
عمو جلال
زن گرنه یکی هزار باشد
در عهد کم استوار باشد
چون نقش وفا و عهد بستند
بر نام زنان قلم شکستند
دایی نظام
کرا از پس پرده دختر بود
اگر تاج دارد بد اختر بود
کرا دختر آید به جای پسر
به از گور داماد ناید به در
بابا قاسم

1396/11/24 00:01
بهمن

دوستان عزیزم درود؛ راستش بنده تموم نظرات رو مطالعه نکردم ونمیدونم کسی به این نکته ای که در ادامه میخوام بهش اشاره کنم،اشاره ای داشته بود یا خیر...
به نظرم جناب سعدی نیز مانند تموم مخلوقات و علی الخصوص انسانها در جهت تمایل به کمال،مسیری رو پیموده و چه بسا این شعر رو در ابتدای شاعریش سروده ولیکن در ادامه ی طی طریقش این عقیده ی (نادرست) رو کنار گذاشته باشه،چرا که خود بنده هم تا مادامی که در چارچوب مذهب محبوس بودم چه بسا افکاری داشتم که بیشترش بهم القا شده بود و در واقع در باورهای اغلب نادرست خودم غرق بودم که امروزه دیدگاه کاملا متفاوتی رو پیدا کردم بنابراین نمیشه با یک بیت یا سروده کل تفکرات جناب سعدی رو طرد یا قبول کردچرا که توانایی وشیوایی گفتار سعدی بر کسی پوشیده نیست...

1396/11/25 13:01
۷

چون زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن
در نیم بیت نخست "بزن" به "راه" برمیگردد:
چو زن راه بازار گیرد راه او را بزن یعنی مگذار این راه را برود و این کار عادی شود.جلوی رفتن او به بازار را بگیر ناسلامتی تو مرد خانه ای

1396/11/25 13:01
۷

البته شاید هم در اصل چنین بوده باشد:
چون زن رای بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن
که هیچ دور از ذهن نیست.

1396/11/25 13:01
۷

خلاصه چه "راه" باشد و چه "رای" فرقی ندارد.
"راه"را اگر به معنی "آهنگ" بگیریم معنی درست بدست می آید و با "رای" یکی میشود.

1397/01/14 06:04
وحیده

در حقیقت زن اینجا به معنی نفس است که سعدی بزرگ میفرمایند نفس یا من ذهنی را کنترل کن تا از خودت باز نمانی

1397/03/28 16:05
A.H.B

با درود و سلام
درک افکار و شخصیت بزرگمردان نه با یک بیت که با برایند آثار او میسر است.
عجبا از کسانی که با وجود مطالعه ی آثار سعدی همچنان صفاتی را به ایشان نسبت می دهند که با افکار سعدی شیرین سخن در تضاد است.
همواره عشق و مستی را در غزلیات درمی یابیم ودر قصاید او همان عشق را با آمیخته ای از خردورزی در میابیم و همچنین در دیگر آثار.
سعدیا عشق نیامیزد و شهوت باهم
پیش تسبیح ملایک نرود دیو رجیم
اما جای اشکال نیست اگر فردی را تناقضی و یا ایرادی در نظر آمد که آن را می توان با صحبتی دوستانه ونه خصمانه توضیح داد و به نتیجه ای رسید.
اما این شبهه که مستی سعدی از چه نوع مستی هایی بوده و یا اینکه معشوق او که بوده همه شبهه ی نابجا است که کمترین دلیل آن باشد که مستی ها عشق ها شأن آن را ندارند که چنین شوری در وصف آن ها به کاربست بلکه همه روی در خودخواهی و خود پرستی دارند.
در پایان توصیه بنده ی فقیر اینکه ستایش سعدی از زبان جامی را که به گمانم در هفت اورنگ است مطالعه فرمایید
با سپاس

1397/03/28 16:05
A.H.B

البته منظور عشق ها و مستی های زمینی بود که به اشتباه در بالا درج شد .

1397/05/10 05:08
محمد

سلام، کجای این شعر زن ستیزی هست؟ همین شعر رو در مورد مرد هم میشه گفت. شعر بیشتر در مورد بداخلاقی در زندگی است. بعضی به خیال خود میخواهند از حقوق زن دفاع کنند، غافل ازینکه در جهت خلاف آن حرکت می کنند.

1397/11/25 07:01
حمید نیک

دوستان فراموش می‌کنند نمی‌شود با عرف جاری امروز به قضاوت جامعه‌ی چند صد سال پیش نشست! هر واقعه و تفکری را بایست در کانتکس و بستر زمانی و مکانی خودش سنجید. نه صواب است و نه صحیح که با چوب امروز سعدی چندصدسال پیش را زد! مثل این است با دانش پزشکی امروز به نقد علم پزشکی چندقرن پیش نشست و به استهزا گرفت! عقلانی نیست همچین نگرشی! درباب جامعه‌شناسی هم چنین است...

1397/11/26 23:01
نیما

حقیقت گاهی تلخ میشود بر مذاق برخی و این طبیعیست!
روانت شاد باد ای سعدیِ والامقام

1397/11/03 06:02
پری رو

به دوستانی که به تایید یا تکذیب معنا در اشعار بزرگانی مانند سعدی، مولانا و ... میپردازند توصیه میکنم قبل از قضاوت حسن و قبح گفتار هر کس به ویژه که معاصر تام ما نباشد، مقداری تامل بیشتر کنند. بدیهی است این سخنوران و حکما هم فرزند زمان و مکان خودشون بودند و در غالب موضوعات در همان چهارچوبها محدود. اونچه آثار ایشان رو شایسته احترام و تعظیم کرده ارتفاع نسبی آنها در درک مفاهیم یا تبیین مفاهیم و اصول بدیهی زمانه بوده که از قضا گاهی این ارتفاع چنان رفیعه که قرنها بعد هم دست نیافتنی و در چند حوزه خاص حتی دست نیافتنی تر شده. والا اگر توقع این باشه که سعدی مثلا در باب دمکراسی یا حقوق زنان با ادبیات بدیهی زمانه ما سخن گفته باشه، خوب! این توقعی نابجاست. اما همین مرد در روزگاری که شعرا مدح حکام درنده زمانشان رو چنان میگفتند که تنه به تنه قدیسان میزد، با حاکمانی که مواجهه داشت در عین ادب و رعایت ادبیات متعارف مجالست با شاهان و حاکمان، درشتیهای زیرکانه و نصایح اثرگذار میکرد.
دوستان را به مواردی مانند زیر (که بریده ای از اشعار آمده) رفرنس میدهم:
بدو گفتم ای توکله بس .....
شهی که پاس رعیت نگاه میدارد ....
....که ایام سعدی در ایام توست
توجه بفرمایید که در آن روزگار کنترل قدرت صرفا با توصیه های ادیبانه، تشویق به درویشی پیشگی و رعایت رعایا و خلق ممکن بود و اساسا مفاهیمی مانند صلاحیت زمامداری و آرای عمومی و ... موضوعیت نداشت و تئوریهای مربوط به آنها نیز هنوز مدون نشده بود و فیلسوفان و اندیشمندان در باب این معانی و مفاهیم هنوز مقدمه چینی هم نکرده بودند.
در خصوص زنان نیز کم و بیش همین مفاهیم جاری بود. البته برخی از انتقادات دوستان در حاشیه شعر به دلیل عدم دریافت معنی درست ابیات بود؛ لیکن اصل موضوع به قوت باقی است که ادیبان و شعرا که عمدتا حکمای زمانه خود هم بودند در اغلب امور به ویژه آن بخش که چالش جدی و دغدغه روزگار نبوده مانند هم عصران خود مواجهه و حتی درک داشتند و به یاد بیاورید که زنی که حافظ یا سعدی از آن سخن به میان آورده (مستقل از اصالت و ذات پاک انسانی و برابر و حقوق حقه بشری) قابل قیاس با زن اندیشمند و حق طلب امروزی نیست؛ همچنانکه رعیت آن روزگار قابل قیاس با شهروندان دنیای مدرن نیست.
از توجه عزیزان سپاسگذارم

1397/12/15 12:03

دربارهٔ مصرع «زن شوخ چون دست در قلیه کرد» مطلب مورد اشارهٔ دوستان احتمالا این مقاله به قلم وحیدسبزیان‌پور در مجلهٔ میراث است.
من در لغتنامه نگاه کردم: یک احتمال دور شاید می‌تواند آن باشد که «قِلیه» به کسر قاف به معنی «جماعت» مد نظر شیخ باشد.
یک احتمال دیگر هم -که خوانش شعر را بر اساس این احتمال انجام دادم- آن است که «دست در قلیه کردن» به معنای «سر سفره نشستن» مجازا‌ به معنای ازدواج مرد با زن گستاخ در نظر گرفته شود. در هر صورت «پنجه» در مصرع دوم با «دست» در مصرع اول مرتبط است.
متن کامل مقالهٔ آقای سبزیان‌پور:
درباره بیتی از بوستان گوشت خوردن زنان، ننگ و رسوایی مردان
وحید سبزیان پور
زن شوخ چون دست در قلیه کرد برو گو بنه پنجه بر روی مرد (بوستان، 164)
یوسفی در شرح این بیت نوشته است ( 383):
زن گستاخ و بی حیاچون در قلیه (گوشت در تابه بریان کرده)، یعنی در غذا، پنهانی دست برد دیگر مرد را روسیاه و بی آبرو می کند. پنجه بر روی کسی نهادن کنایه از روسیاه کردن است که در برهان قاطع به صورت «پنجه
بر روی زدن» آمده است. به راستی چه ربطی میان شرمساری مرد و گوشت خوردن پنهانی زن وجود دارد؟ این تفسیر یوسفی از بیت سعدی نشانه چیست؟ بخل مردان ایرانی یا محدودیت بسیار زنان ایرانی؟ آیا زن ایرانی بی اجازه شوهر حق خوردن گوشت نداشته است؟ در آثار گران سنگ ادبی و تاریخی ما هیچ قرینه‌ای وجود ندارد که نشان دهد زنان ایرانی بی اجازه مرد حق خوردن غذا نداشته اند واگر زنی چنین می کرد، شوهرش روسیاه و بی آبرو می شده است.
با توجه به ابیات قبل و بعد این بیت، باید گفت سخن از بی حیایی زن و غیرت مرد است. در بیت ماقبل سخن از خندیدن در روی بیگانه و بی غیرتی شوهر و در بیت بعد سخن از بیرون رفتن زن از خانه و آرزوی مرگ اوست:
چو در روی بیگانه خندید زن
دگر مرد گولاف مردی مزن
به نظر می رسد «دست در قلیه کردن» کنایه ای است که سعدی خود ساخته و بر اساس قراین در معنای خودنمایی در مقابل بیگانه و بی حیایی است.
دلیل ما این است که در چهار بیت بعد از آن نیز سخن از هرزه گردی زن و توصیه سعدی به فرار مرد به دهان نهنگ و ترجیح مرگ به زندگی و دور کردن زن از چشم بیگانگان است:
ز بیگانگان چشم زن کور باد
چو بیرون شد از خانه در گور باد
چو بینی که زن پای بر جای نیست
ثبات از خردمندی و رای نیست
گریز از کفش در دهان نهنگ
که مردن به از زندگانی به ننگ
بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی
یوسفی در معنای «پای بر جای نیست» نوشته است (ص 383): «به هرزه گردی می رود و در پاکدامنی ثابت قدم نیست.»
خزائلی در شرح بیت مذکور نوشته است (327): در قدیم بعضی زنان نادان دزدیده از شوهر خود گوشت بریان کرده یا پخته از دیگ برمی آوردند و خود می خوردند. شیخ میفرماید: زنی که چنین کاری کند و از باب بی پروایی دست به چنین کاری زند، چنان است که پنجه چرب خود را بر روی مرد کشیده و روی او را آلوده و سیاه ساخته است. هرچند احتمال زیر از نظر خزائلی به شکل ضعیف آمده اما تفسیر حقیقی بیت همین است:
بعضی «قلیه» را کنایه از عورت مرد گرفته اند. سعدی قلیه را به معنی رنگ و حنا پنداشته و مراد از دست زدن زن در «قلیه» به نظر وی آرایش کردن زن برای دیگران است، اما چنین معنی برای قلیه در فرهنگ های فارسی و معجم های عربی یافت نشد.
منابع
- بوستان سعدی، تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی، تهران: انتشارات خوارزمی، 1368.
- شرح بوستان سعدی، محمد خزائلی، تهران: سازمان انتشارات
جاویدان، چاپ پنجم، 1363.

1398/01/03 12:04
محمد

شورشی فرمودند به دلیل این که شهوت جنسی با مردان برانگیخته می شده. ایشان ضدزن بودند و به همین دلیل این شعر را سرودند. و احتمالا از کشف خود مفتخر هم هستند.
من پیشنهاد می کنم شما کلمه پستان را در آثار سعدی در گنجور بجویید تا ببینید ایشان دگرجنس گرا بودند.

1398/04/26 03:06
خشک نباشیم

با سلام خدمت دوستان گنجوری. حاشیه ای که حقیر می نویسم نظر شخصی اینجانب می باشد و صرفا جهت مشارکت در بحث بسیار جذاب حاضر نوشته شده و هیچ قصد مجادله ای ندارم.
یکی از اشکالات بزرگ ایرانیان این است که فردی را بسیار ارجمند کرده و مجال نقد اورا از دیگران می گیرند.البته من هم با اینکه سعدی زن ستیز بوده مخالفم ولی البته انسان میاد آفریده شده و باید همه چیز را حتی برخی قوانین اسلام را زیر سوال برو چرا که بدون دیدن عیب های چیزی هرگز چیز بهتر دیگری را نخواهیم یافت.مثلا حافظ در بسیاری از ابیات به برخی قوانین اسلام ایراد گرفته و حتی دنیا و "عقبی"را زیر سوال برده:
سرم به دنیا و عقبی فرو نمیرود ...
جناب سعید نیز انسان بوده و با توجه به شرایط همان دوره سخن می گفته و دوستانی که گفته اند جناب مولانا زن ستیز بوده باید گفت که دز کتاب فیه ما فیه صرفا به شاگردانش گفته که از حضور و وابستگی های عاطفی به زنان خودداری کنند و دلیل آن کاملا واضح است , چرا که وجود زن در زندگی انسان مسولیت های زیادی به بار می آورد کمااینکه در این دوره نیز ازدواج یک مسولیت بسی از سنگین است ,و صوفیان زمان مولوی که گاها چهل روز به عبادت می پرداختند و مدام در سیر و سلوک بودند چگونه می توانستند بار یک زندگی دیگر را به دوش بکشند آنهم در دوره ای که فقط مردان کار نی کردند?مولوی می گوید برای آنکه وابسته نشوید و از کار های خود باز نمانید بهتر است که کمتر با زنان سر و کار داشته باشید و به هیچ وجه زن ستیزی را نمی توان دید و نقد شخصیت افرادی چون سعدی و حافظ به آسانی و آن هم از روی چند بیت و کتاب میسر نمی شود.نقل قولی از استاد ادبیات گذشته ماست که می گفت:هر بیت حافظ ایهام دارد و هیچ بیت بدون ابهامی پیدا نمی کنید !
پس نقد اشعار این اشخاص بسیار مشکل است و بررسی شخصیت آنها به مراتب مشکل تر!
زود قضاوت نکنیم.

1398/04/27 14:06
هم راه

بنده کم وبیش فرموده های بزرگواران رو مطالعه کردم و با فرموده دوستمون مبنی بر اهمیت زمان سرودن شعر توسط شاعر موافقم.
اینکه چه بر شاعر میشود که گام در راه سرودنی در این وصف میگذارد.
ما گشایش ذهن و طریقت انسن هارو بایست با فرهنگ و دانش زمان خود تراز کنیم.
بنظر حقیر این شعر تماما درس است. صحیح است بعضی ابیات خوی تند داره ولی این ذات زن ومرد است که با گذر زمان شاید بعضأ اندک تغییری در ایشان اتفاق افتاده باشد که این اندک تغییر رو شنونده با تطبیق شعر در زندگی خود و متوازن با امروز خود پیش دیدگانش و راه پیش رویش قرار بده.
زیاده گویی بود ببخشائید

1398/09/11 00:12
عمار

یکی از بهترین اشعار و شاید بهترین شعر حضرت سعدیست. به واقع اگر این پند سعدی امروز در جامعه بکار گرفته میشد وضعمان این نبود! هزاران درود بر شرافت این بزرگ مرد!

1401/03/07 20:06
محمدرضا جراح زاده

احسنت، همینطوره ، عالیه این شعر

1398/10/10 19:01
سامان

آنچه سعدی محور قرار داده است حفظ غرور و شرافت مرد است و می‌گوید زنی که شرافت مرد را حفظ نکند زندگی او را نابود کرده است. به این ترتیب سعدی ضد زن نیست بلکه ضد زنانی‌ست که شرافت مرد را به بازی می‌گیرند. حال با در نظر گرفتن این اصل مهم می‌توان گفت که مصداق این حمله به شرافت مرد در زمانه تغییر کرده است و امروزه به بازار رفتن زن چنین مصداقی ندارد و زن سر کار هم میرود و معیارها عوض شده است. من هم بر روان بزرگ سعدی درود میفرستم و هم بر این شعر ایرج آفرین میگویم که گفت: فدای آن سر و آن سینه باز که هم عفت در او جمع است هم ناز. ابیات پایانی نیز حالت مطایبه دارد و زبان خاص سعدی ست که پند و مطایبه را به هم آمیخته است و جای بحث ندارد...اما اگر کسی بخواهد سعدی را به این متهم کند که چرا مرد و زن را برابر نمی‌داند باید ایشان را مطلع گرداند که این مسئله در آن زمان در هیچکجا مطرح نبوده و معنایی نداشته است. البته مسئله عفت در مردان به همان قوت زنان مورد تأکید سعدی ست.

1398/12/11 14:03
شهرزاد

چی میگین شماها؟ اصلا درست خوندید شعرو که گیر میدیم به سعدی و اسلام؟ چیکار به کار دین دارین؟ چه نغز آمد این یک سخن زآن دو تن
که بودند سرگشته از دست زن
این بیت رو دیدین اصلا؟

1399/01/22 13:03
اخراجی گمنام

سلام و عرض ادب و احترام خدمت هموطنای بزرگوارم
دوستای گلم من نه تحصیلاتم انچنانیه نه مثل شما عزیزان صاحب نظرم
از نظرات تک تک شما لذت بردم اما یک کمی هم دلم گرفت چند قرن پیش یکی از افتخارات بزرگ ایران سعدی شیرین سخن و صاحب سخن اشعاری را سروده اند و انقدر زیبا کلماتی را که زبان مادری ماست و ما هم میدانیم و بلدیم چنان استادانه ماهرانه وشاعرانه در کنار هم به رشته تحریر در اورده که پس از چند صد سال ما مدعیان قرن بیست و یک را در بهت شگفتی شادمانی وافتخاری غرور افرین فرو میبرد شاعری پراوازه که با اشعار دلنشینش حکایت میکند پندواندرز میدهد گلستان و
بوستان را از قلب تاریخ برایمان به یادگار میگذارد این شاعر با روحی لطیف چنان زیرکانه و دلیرانه حاکمان زمان خودش را به نصیحت میگیرد از گذرا بودن زمان ازگذشتگان و درس گرفتن از پیشینیان و عاقبتشان او
چنان زیروبالایشان را از زمان نطفه تا طفولیت تا نوجوانانی وجوانی و مردانگیشان وقدرتشان را به رخشان میکشدو در ادامه تصویر مرگ را برای حاکمان وقت ترسیم میکند ریز ضعف وقوتشان رابیان میکند وتوصیه میکند که اگر میخواهند نامشان به نیکی یاد شود غریب نوازی کنند وکام مسکینان وودراویش دهند و عذرخواهان را عفو کنند و امان خواهان را امان دهند از گذشتگان به بدی یاد نکنند و دشمن و بد پروری نکنند که قاتل خودشان میشود انان را به شکرگزاری شایسته در حق باریتعالی توصیه میکند وتاکید میکند که اگر تمام موهای بدنتان زبان در اورند نمیتوانند شکر یکی از نعمات الهی را بجا بیاورند و سفارش میکند دنیارا از دید خستگان ببینید که دعای پرهیزکاران همراهتان شود و با ظرافتی خاص لب به تهدید حاکمان میگشایدو میفرماید
منجنیق اه مظلومان به صبح ظالمان راسخت میگیرد حصار
وباتوجه باچه خواریهای رایج ان زمان انکیانو حاکم مغول را مجذوب خود میکند حلوای دیگران را به کناری زده وعده میدهد جواهر به پای سلطان بریزد وجواهرش دعایی است رندانه به شیوه درویشان در حق حاکم. ایکاش امروز بود ودعایی در حق مریدان کلید میفرمود.
عذرتقصیر به درازا کشید یکی از وقایع زندگی ایشان بود که به شعر سروده اند لطفا بالا و پایین وکم و زیادش را ببخشید اما چنین شخصیتی با چنین منش و مرامی که تمام قد جلو حاکم ان زمان می ایست با توجه به خلقیات حاکمان مغول که بسیار خشمگین وستمگر بوده اند (لازم به ذکراست انکیانو را حاکمی عادل نام برده اند که سه سال بر فارس حکومت کرد و برای شاعران وبرخی هنرمندان عزت واحترام قائل بود) چنین اشعاری را قرائت کند و از اسیر فقیر عذرخواه مظلومان خستگان دراویش... وحتی مردگان دیارش دفاع میکند حقیر با توجه به نداشتن دانش ادبیات فارسی وشناخت کمی که نسبت به این اعجوبه شعر فارسی دارم و باتوجه به علم و اگاهی ایشان ونبوغ سرشار و ایمان راسخبه خدای لایزال و حس والا و قدرتمند میهن پرستی که از ایشان درک کرده ام با اطمینان و افتخار حضور با سعادت هموطنان چه مردان و چه بانوان سرزمین عزیزتر از جانم ایران عرضه میدارم که این بزرگوار
نسبت به هیچکس نه زن نه مرد از نژاد ایرانی ونه غیر نه خرد ونه کلان هیچگونه ظلمی نکرده ونه راهکاری برای ظلم کردن نشان داده دوستان تعبیرشان از شعر ودر قالب شعر برداشتشان به شایستگی نبوده و دچار سوئ ذن شدند لطفا کمی به گذشته وخاطرات دوران کودکی رجوع کنید
کلاس چهارم دبستان لقمان راگفتندادب ازکه اموختی گفت ازبی ادبان...
خواهشمندم اگر در معنی تعبیرویاتفسیر شعری را به خوبی متوجه نشدید اشعار دیگر شاعر را به قضاوت بگیرید. خاکم

1399/02/07 05:05
نگار بهشتی پور

برو پنج نوبت بزن بر درت:‌اظهار جاه و سلطنت کردن
پنج نوبت یعنی پنج وقت که بر درگاه پادشاهان می زدند و این از عهد سلطان سنجر سلجوقی مقرر شده بود و پیش از آن سه نوبت می زدند، پنج نقاره باشد که شبانروز بر در سرای سلاطین می نواختند.
مستور: پوشیده، در اینجا یعنی پاکدامن
دل نشان تر که خوب:‌دل پذیرتر و خوش آیندتر از زن زیباروست
آمیزگاری:‌حسن معاشرت، سازگاری و خوش اخلاقی
ببرد...گوی:‌در اینجا یعنی پیشی گرفت، ترجیح دارد.
سرکه اندوده روی:‌ ترش رویی
چو طوطی کلاغش بود هم نفس/غنیمت شمارد خلاص از قفس:‌مضمون این بیت یادآور حکایت همقفس شدن طوطی و زاغ است در باب پنجم گستان و یکی از حکم و امثال عربی: اضیق السجون معاشره الضداد: تنگ ترین زندانها معاشرت با مردم ناسازست.
اگر زن ندارد سوی مرد گوش/سراویل کحلیش در مرد پوش:‌اگر زن به حرف شوهرش گوش ندهد و فرمانبردار نباشد شلوار سرمه ای رنگ او را بر تن شوهرش کن یعنی چنین مردی باید جامه زنان بپوشد. سراویل جمع سروال است بمعنی شلوار، زیر جامه
کیله:‌پیمانه ای برای غلات و آرد
امانت شکست: نقض امانت کرد.
زن شوخ چون دست در قلیه کرد/برو گو بنه پنجه بر روی مرد
زن گستاخ و بی حیا چون در قلیه (گوشت در تابه بریان کرده) یعنی در غذا پنهانی دست برد دیگر مرد را روسیاه و بی آبرو می کند. پنجه بر روی کسی زدن کنایه از رو سیاه کردن.
پای بر جای نیست: به هرزه گردی می رود و در پاکدامنی ثابت قدم نیست.
زن خوب خوش طبع رنج است و بار/رها کن زن زشت ناسازگار: زن خوبروی نیمو طبیعت موجب رنج و زحمت است چه برسد به زن زشت و ناسازگار که باید او را رها کنی.
پاری: پارسال

1399/06/03 08:09
ا . ن .ن

این همه حرف و حدیث به چه؟؟
قرآن کلام خدا هست # ماها رو چه کار که حکمی صادر کنیم در مورد زن و خیلی قشنگ و واضح توضیح داده
این همه درگیر کردین خودتون رو بهتره برین قرآن رو مطالعه بفرمایین

1399/06/16 09:09
دوست

دوستان عزیز، فارغ از دقت‌های فراوانی که مثلاً بحث از *نگاه سعدی به زنان* می‌طلبد، بنده هم می‌خواهم بر این نکتهٔ ساده ولی بسیار مهم تأکید کنم که هرکس را بایستی در بافت و موقعیتی زمانی‌مکانی که در آن واقع شده است داوری کرد. برای نمونه، باید پرسید نگاه سعدی به زنان نسبت به معاصران خود در این سرزمین چگونه بوده است، که در این صورت بسیار بعید می‌دانم که دیدگاه او *بالنسبه* زن‌ستیزانه قلمداد شود. البته با توجه بدین نکته و رعایت انصاف، روشن است که نقد و بررسی دیدگاه او با معیارهای امروزین نیز هیچ منعی ندارد. ولی اگر بخواهید با معیارهای امروزین اندیشمندان کهن را (از شرق تا غرب) *گزینش* کنید، خیلی بعید می‌دانم کسی از این تیغ گزینش جان سالم به در برد.

1399/07/27 02:09

دوستان توجه داشته باشند سعدی با همه وبژگی های مثبت انقلابی نبوده است.
سعدی که شیخ بوده و منبر می رفته و همه قبیله اش عالمان دین بوده اند نمی توانسته خلاف نظر قران(نساء آیه 34) بگوید.
سعدیا با ساعد سیمین نشاید پنجه کرد
گر چه بازو سخت داری زور با آهن مکن

1399/07/29 13:09
جعفر

با سلام، این برداشت ذهن ما از این ابیات بنا بر محدودیت فکر است ولیکن چه در این ابیات و چه در کتب آسمانی هر کجا صحبت زن آمده منظور نفس است که در مراتب مختلف تعریف میشود. سعدی اینجا کلید راز موفقیت را گفته که "پنج نوبت زن" اشاره به پنج نوبت نماز است که تنها راه تربیت نفس (زن) انسان است تا از مرتبه اماره به مراتب بالاتر عروج کند .
"روح جنسیت هم ندارد"
با سپاس

1399/11/04 11:02
ایراندوست

چه بی آزرم و کژ اندیش بوده جناب سعدی علیه الرحمه

1399/11/18 06:02
محمد حسین

جون هرکی دوس دارید، فقط حرف گوش بدید ...
ولله ما مردها برا تفریح، ناراحت نمیشیم

1400/06/04 20:09
ملیکا رضایی

:|😶

1400/01/02 10:04
msk

سلام ببخشید معنی مصراع زن شوخ چون دست در قلیه کرد چیه؟

1400/05/27 02:07
سفید

 

هرکس به قدر فهمش، فهمید مدعا را

 

1400/06/21 04:09
از دیار محبت

دوستان عزیز ما که سعدی را زیر سوال میبرند، گویا واقعا نمیدانند، سعدی متعلق به ۷۰۰ سال پیش است نه متعلق به دیروز و پریروز، واقعا از سعدی انتظار دارید در آن زمان مثل انسان امروزی فکر کند؟؟؟؟!!!!!!!!

سعدی از همه ی معاصران خویش درباره زنان روشن فکر تر بوده و زن خوب را مایه خوشبختی و رزق و رحمت پروردگار میداند، او اخلاق و منش زن را برتر زیبایی و ظاهرش میداند و این در روزگاری که ارزش زن تنها به تن است، یک انقلاب محسوب میشود، آیا انتظار دارید، سعدی در آن دوره مثل روشن فکران امروزی فکر کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

او نسبت به زمانه و فرهنگ خویش مترقی ترین تفکر دوران خودش نسبت به زن را داشته. هیچ گاه نباید انسان قرن های دور را با ملاک های امروزی قضاوت کرد، همانطور که احتمالا بسیاری از سخنان و نظرات امروز ما برای انسان های قرون بعد تمسخر آمیز و عجیب است.

چرا نمیخواهیم بپذیریم که فرهنگ زن ستیز  بوده است؟؟؟؟!!!!!! 

 

قرار نیست همه ی سنت های گذشتگان درست بوده باشد.

سعدی علیه رحمه میفرماید:

(چو بیتی پسند آیدت از هزار 

به مردی که دست از تعنت بدار)

قرار نیست تک تک گفته های سعدی برای امروز ما کاربرد داشته باشد، بلکه ما باید نکات قابل به کارگیری در فرهنگ امروز را از آن استخراج کنیم و سعدی را با آن ها بشناسیم، نه با نکاتی که مربوط به فرهنگ و سبک زندگی ۷۰۰ سال پیش است.

اینکه نود درصد گفته های سعدی بزرگ تا بیش هفت قرن بعد مفید و پر کاربرد است. قابل توجه است. نه آن ده درصد که مربوط به دوره و فرهنگ خاص خود شاعر است.

 

 

1400/07/01 13:10
ملیکا رضایی

درود بله ...موافقم ...سعدی و مولانا و حافظ کامل نیستند ...هر چند از ما کامل تر بی گمان ...و هر کدام یک وجه کامل شدن⁦ را شکل میدهد... بی گمان تمام عقاید شان کامل نیست ... در ضمن اشعار ایشان برای الگو گرفتن نیست ...چون عشق الگو نمیخواهد عاشق میخواهد ...

 

به اشعار به صورت شعر بنگریم و با جان و دل بخوانیم و از تعصبات بیرون آییم و آیین دیگری بر جای نهیم ... :)

1400/07/01 20:10
سیروان

واقعاً روتون میشه راجع به سعدی نظر بدین،البته همین نوآوریتون بود که الان وضع زنها شده این،تازه فکر میکنن پیشرفت کردن و امتیاز گرفتن خبر ندارن الان تو چنگ برده داری نوین هستن.

همه فکرا توی پایین تنست،مهم نیست فکر کنی بپوشونیش یا نشونش بدی،به هر حال قرار بود مشغولت نکنه که مشغولی..

1400/08/03 14:11
پندار زنگنه

بنام حضرت دوست
سلام و عرض احترام

عزیزان دوست دارم به این نکته توجه کنیم جناب سعدی لسان الغیب هست و آنقدر بزرگ که از ما بر نمیاد که در موردش حرف بزنیم همینطور جناب مولوی فوق العاده بزرگ یا جناب حافظ و فردوسی و...
اشعاری این چنین هم از فردوسی هم از سعدی و مولوی... وجود دارد می توانید در مورد هرکدام مطالعه کنید یا سرچ کنید اشعاری از همجنس بازی، سکس حیوانی، بد زبانی، بر علیه زن گفتن،تعصب های مذهبی، توهین به اهل بیت و...البته همگی این خصوصیات رو با هم نداشته اند هر کدام موردی یا مواردی رو با هم داشتن و عده ای این بزرگان را در حد پرستیدن قبول دارند و می پرستند. فقط این‌نکته را عرض می کنم که این ها با وجود بزرگی و دانشمند بودن و ... معصوم نیستند...

زنده باشین و برقرار

1400/09/05 00:12
غمناک ابددوست

زن زشت ولی خوش اخلاق به زن زیبای بداخلاق برتری دارد (ارجحیت دارد)

1400/12/28 12:02
فرزاد قاسمی

به گفته ی دکتر سروش این دیدگاه که سعدی در این داستان دارد نه دیدگاه سعدی در باب زن که دیدگاه روز گار اوست و همه ی بزرگان تقریبا" چنین دیدگاهی در باب زن داشتند . حتی مرد بزرگی چون ملا صدرا هم در باب زن اینگونه می اندیشید .

1401/02/02 03:05
کوروش

ملاصدرا چی گفته ؟

1401/03/07 20:06
محمدرضا جراح زاده

احسنت به سعدی که نمونه و الگوی واقعی مرادنگیست 👌👏👏👏

1401/04/19 14:07
الیوت الدرسون

بسیار احمقانه جلوه میکنه که یک نفر پیدا بشه در این حاشیه ها یا در جایی بیان کنه که سعدی بسیار سنگدل و بی سواد بوده که برای مثال نیامده حرف ها و نظریه های 700 سال بعد خودش رو بیان نکرده  عرف هر جامعه متغییر میباشد و نمیتوان گفت عرف یک زمانه بسیار غلط بوده اگر هم بوده شما حق ندارید عرف زمانی که در ان نبوده اید را نقد کنید چون چند صد سال جلو تر هستید  به طور حتم  در آینده کسانی پیدا میشوند که میگوییند در قرن 21 انسان های ان زمانه از یک چهار چرخ به نام خودرو برای رفت و امد استفاده میکردند عجب احمق هایی بودند الان سفر در زمان وجود داره   جهل بشر پایان ندارد

1402/04/18 11:07
آرین کوهجانی

بله. ایرادگیری برای سعدی کار درستی نیست؛ همانگونه که دلیلی برای طرفداری و خوشگویی از او نیست.

1401/05/02 14:08
Mahmood Shams

افرادی که انتقاد می کنند و رد می کنند یا از درک این شعر عاجزند یا تامل نکرده و با خشم و پیش زمینه دست به انکار و رد اندیشه زده اند ضمن اینکه در زمان سعدی حضور زنان در بازار و جامعه با امروز متفاوت بوده ، این افراد با کسی یا اندیشه ای که موافق ایشان باشد و تعریف و تمجید کرده باشد همراه هستند و به به و چه چه می کنند ولی فقط کافیست که انتقادی کند یا نظری که بر خلاف ایشان باشد  ، سریع موضع گرفته و ناراحت می شوند و طرف را متهم به بی خردی و ... می کنند  ، درست مانند افرادی که دین را نفهمیده اند و برخورد سلیقه ای و برداشت دلخواه می کنند با کلام الهی و احکام اسلام قسمتی را که با منافع و نظرشان در تعارض است را نمی پسندند مثلا حجاب کامل را که سختی و مشقت دارد را قبول ندارند ولی به مراقبت از نگاه و چشم چرانی مردان و دیگران معتقد هستد ، چیزی که در کلام الهی هر دو آمده برای مرد و زن،  خود سعدی انتقادی کرده به  زنان سرکش و نافرمان ترش رو و به عده ای که انتقاد پذیر نیستند برخورده و خود دست به انتقاد و مخالفت زدند ، فارغ از جنسیت بنده ام موافق کلام سعدی هستم و در جواب به دوستانی که مخالفت کردند باید عرض کنم در آن زمان زنان با مراقب رفت و آمد می کردند و بیشتر در امور خانه و منزل مشغول بوده اند اکثرا نه مثل الان که خیلی از زنان از وظیفه اصلی مادری و خانه داری شانه خالی کرده و به تحصیل  و اشتغال کاری پرداختند و ازدواج و مادری را مانع پیشرفت و موفقیت می دانند ، که این می شود یکی از دلایل فساد در جامعه در نتیجه عدم ارضای جسمی و روحی با جلوه گری و لوندی شاهد فساد در کوچه و بازار و دانشگاه و محل کار در هر دو جنس ، البته سوتفاهم نشود تحصیل و فعالیت در اجتماع و حضور در جامعه و پیشرفت حق مسلم همه افراد و در اسلام زنان مکلف شده اند و وظیفه دارند برای حضور در اجتماع وگرنه حجاب و پوشش معنایی نداشت بحث در مورد اولویت است و وظیفه اصلی که نباید در حاشیه قرار بگیرد و اینکه اگر زنان طبق بیان قرآن و احکام اسلامی در جامعه حضور داشته باشند حجاب توام با عفاف و حضوری عفیفانه کمتر مردی به انحراف و فساد کشیده می شود اگر واقع بین و منصفانه ببینیم نه با پیش فرض ذهنی و غرض 

1401/07/24 01:09
ح ارسنجانی

شعر خیلی سخیف هست، مطمئنید تمام ابیات از سعدی هست. کاری به معنا ندارم، شعر ضعیف هست. در ضمن یادمون نره از زنی که دوره ای همسر سعدی بود، که بعد از اینکه پدرش سعدی را از بردگی خرید ، او را به عقد دختر خود در آورد و ..... در گیریهای سعدی با آن زن، عذرا نامش بوده. و به قول سعدی، به سعدی میگفته تو همانی که پدرم به صد درهم آزادت کرد و سعدی میگفته و به هزار درهم در بند تو کرد (مهریه) و..... و افراد بر اساس تجارب شخصی در مقطعی از زندگی شعر گفته میشود. همین سعدی میگه،  دلارامی که دار دل در او بند ، دگر چشم از همه عالم فروبند .

1401/08/24 21:10
مبارکه عابدپور

به نظر من این شعر رو تو این دوره زمونه به همسر میشه تعبیر کرد منظورم پرورش همسران و ذکر صلاح و فساد ایشان چه زن چه مرد  به قول  قلیل دوستان  نفس آدمی ...  البته در همجواری با آدمی دیگر (همسر)

من ایرادی به حضرت سعدی نمی بینم ولی در دوستانی که تو این دوره زمونه نگاه جنسیتی دارن و الویت زن رو در همسر داری و پرورش فرزند میدونن پر از ایرادن کما اینکه از پس الویت های خودشون هم تو این اقتصاد داغون برنمیان پس بهتر آسمون و ریسمون دین و ... نبافند

1402/02/01 11:05
A B B

چه کاری مهمتر از پرورش انسان برای زن وجود داره؟

1403/09/28 19:11
مبارکه عابدپور

چه کاری مهمتر از رشد انسانی و جمعی همه ما پدر و مادر دوبالند برای رشد کودک و نمیشه گفت مادر مهمتر از پدره و انسان ساز بودن رو فقط وظیفه زن یا مادر دونستن بی خردیه

1401/08/11 05:11
رضا پروا
زن خوب خوش طبع گنج است و یار رها کن زن زشت ناسازگار
1401/09/23 14:11
کاوه آهنگران

نو کردن زن در هر نو بهار !؟
به نظر می‌رسد منظور شیخ شیراز ، نو کردن لباس زن در هر بهار باشد.

1401/10/12 00:01
یوسف سهرابی

"طرفداری" بد دردیست آقا جان!

حال میخواهد طرفداری دین باشد، خواه شخص و خواه اندیشه.

نمیشود که هرگاه سعدی سخنی نغز می‌گوید فریاد و هلهله‌ی مریدان به هوا برخیزد که "چه گفت و چه دُری سُفت" اما هرگاه سخنی گزاف و نظری ناپسندیده گفت، مریدان با برداشتن چماق اینکه "نمی‌توان سخن ۷۰۰ سال پیش را با دید حال نگریست" به پیشوازِ خوانندگان بشتابند.

سعدی را همانگونه که بوده و هست بپذیرید؛ یک انسان. انسانی با تمامی روحیات و خلقیات و نظرات و شهواتِ یک انسان.

تکلیفِ آن دسته از افراد (دوستان نه) هم که می‌گویند چون اسلام گفته پس بلاشک صحیح است و درست است و مرحبا و ماشالله که معلوم است: امیدوارم هرچه زودتر با پیشوایانِ خود محشور شوید.

1402/01/18 03:04
عطیه مقدم

سلام

خدا پدرتان را رحمت کند که بعد از خوندن تمامی نظرات ، با خواندن پیام شما خستگی من در رفت....

1402/04/18 11:07
آرین کوهجانی

آقای سهرابی......

1402/06/08 18:09
علی دائمی

رحمت خدا بر سعدی بزرگ، که حرف حق رو صریح و بی‌پرده گفته. برخلاف بعضی نظرات کج‌اندیشانه، این شعر سعدی از زمانهٔ خودش جلوتره. مردم ما هم پنجاه شصت سال دیگر (که احتمالاً کار از کار گذشته) تازه می‌فهمند که امثال سعدی چقدر درست می‌گفتند...

1402/08/13 18:11
آرین کوهجانی

ما هیچگاه منظور واقعی شاعران از شعر را نمیفهمیم.....
درک اشتباه چه ضد اسلام چه اسلامانه و هرگونه که باشد، اشتباه است(در مورد درک این شعر)
من هم اگر کمی تند رفتم عذر خواهی میکنم؛
شاید برخی متوجه اشتباه اسلامانه خود را بفهمند....

1403/02/15 13:05
فرهود

اگر تصور می‌کنید که زنان در زمان سعدی و یا گذشته‌ها در جامعه نبوده‌اند و ... (به مانند محتوای بعضی از نظرات که در بالا نوشته شده است)؛ تصور شما درست نیست.

در زیر دو مثال می‌آورم از سفرنامه ناصر خسرو؛ از دو نقطه جغرافیایی متفاوت یکی در بصره بوده و دیگری در مصر.

« .... یکی مرا حکایت کرد که زنی است که پنج هزار از آن سبو دارد که به مزد می‌دهد هر سبوی ماهی به یک درم و چون بازسپارند باید سبو درست باز سپارند ...»

«... زنی از مالداران بصره فرمود تا چهارصد کشتی بساختند و همه پر استخوان خرما کردند و سر کشتی‌ها محکم کردند و بدان جایگه غرق کردند تا آن چنان شد که کشتی‌ها می‌گذرند ...»

 

1403/02/18 18:05
فرهود

وجهی دیگر از این قضیه بخش طنز و اغراق در شعر هست. مثلا جایی که می‌گوید: زن نو کن ای دوست هر نوبهار

مسلّم است که اغراق و طنز است وگرنه سعدی خود یک‌بار بیشتر ازدواج نکرده و از آن هم پشیمان!

غزل‌های با محتوای «سعدی‌! تو کیستی؟» و این قبیل حالات بیشتر یادگار این تجربه سعدی است که به دیگران توصیه کرده که هر بهار آن را تکرار کنند!

 

1403/07/24 18:09
فاطمه زمانی

خیلی خوب بود جناب سعدی 😂

1403/07/21 21:10
Ali Tousi

سراویل کحلی به معنای روسری مشکی رنگ می‌باشد. 

1403/08/30 23:10
محمد امین جباری

هیچ کس نباید انتظار داشته باشه که سعدی لیبرالیست و یا فمینیست باشه ایشان مثل مردم معاصر روزگارش اعتقاد به برتری مرد بر زن دارن. جمله بزرگان  مانند مولانا، فردوسی و.. هم اینگونه هستن و این مسئله ربطی به دین ندارد بلکه این ایده در جامعه های پیشین در اذهان مرد ترسیخ شده ماهم اگر معاصر بودیم مسلما هم عقیده می شدیم. ولی این امور نباید از شان شیخ اجل کم کند به دو دلیل ایشان انسان است و جایز الخطاست دوما نباید از ایشان انتظارات لیبرالیستی داشته باشیم.

1403/09/03 22:12
رهاوی آزاد

سلام بر پرسنل عزیز گنجور.  من از ویرایشگر متن هم استفاده کردم اما جواب دادید که صحیح نیست. لطفا دوباره ببینید، در متن حاضر نوشته شده:« زن خوب و خوش طبع رنج است و بار » چطور زن خوب میتونه رنج و بار باشه. در همین منابع تصویری هم که گذاشته اید در نسخه دکتر خزائلی نوشته :« زن خوب خوش طبع گنج است و یار» و در نسخه های مسعود کاشانی و بابا شاه بن سلطان آمده:« زن خوب خوش طبع بختست و یار» هر کدام از این دو مناسب تر و صحیح تر از رنج و بار است. لطفا ملاحظه بفرمایید

1403/10/06 19:01
احسان چ

زن خوب سرکه رو هم از دست شوهرش مثل حلوا با لذت و شیرینی میخوره، نه که حلوا هم بهش بدی، با ترش رویی بخوره. یعنی زن خوب دنبال بهانه جویی نیست و مثبت اندیشه .

1403/10/06 19:01
احسان چ

هوش مصنوعی: در این بیت، سعدی با استفاده از عبارت "تقویم پاری"، به دوست خود توصیه می‌کند که هر سال زنی جدید اختیار کند و به گذشته نچسبد. البته این توصیه، بیشتر جنبه‌ی کنایی و طنزآمیز دارد و منظور سعدی، تشویق به ازدواج‌های متعدد نیست، بلکه تاکید بر لزوم تغییر و تجدید نظر در زندگی است.
احسان:
با توجه به بیت قبل که یکی داشته میگفته کاش اصلا در دنیا زنها وجود نداشتند، سعدی بهشون میگه که افکار قدیمی رو رها کنید و خودتون رو اصلاح کنید تا درست زندگی کنید.
در واقع سعدی زن را معنی زندگی گرفته است.میگه با تغییر و تحول روزگار، تو هم زندگی و افکارتو نو کن... قابل توجه فمنیست های بهانه جوی...

1403/10/06 19:01
احسان چ

تفسیر بیت:

این بیت از سعدی، به ظرافت تمام به تجربه مشترک انسان‌ها در روابط بین‌فردی اشاره دارد. به خصوص در روابط زناشویی، سعدی به این نکته مهم اشاره می‌کند که هر فردی، حتی اگر در حال حاضر از زندگی مشترک خود راضی باشد، ممکن است در آینده با مشکلات و سختی‌هایی روبرو شود.

"تو هم جور بینی و بارش کشی": این بخش از بیت به این معناست که تو هم روزی سختی‌ها و مشکلات زندگی مشترک را تجربه خواهی کرد. "جور" به معنای ستم، ظلم و سختی است و "بار" نیز به معنای مسئولیت و رنج است. یعنی هر فردی، حتی اگر در حال حاضر در آرامش باشد، ممکن است در آینده با مشکلات و رنج‌هایی مواجه شود که باید آن‌ها را تحمل کند. "اگر یک سحر در کنارش کشی": این بخش از بیت به این اشاره دارد که حتی اگر یک شب را هم در کنار کسی بگذرانی، ممکن است در آینده با مشکلات و سختی‌هایی روبرو شوی. این جمله به این معناست که زندگی مشترک، پر از فراز و نشیب است و هیچ کس از این قاعده مستثنی نیست.

معنی کلی بیت:

سعدی در این بیت می‌خواهد به ما بگوید که زندگی مشترک، همواره همراه با خوشی نیست و سختی‌ها و مشکلات نیز بخشی از آن هستند. هیچ کس نمی‌تواند از این واقعیت فرار کند و هر فردی، حتی اگر در حال حاضر خوشحال باشد، ممکن است در آینده با مشکلات روبرو شود. بنابراین، بهتر است که برای مواجهه با این مشکلات آماده باشیم و با صبر و بردباری آن‌ها را پشت سر بگذاریم.

مفهوم عمیق‌تر بیت:

این بیت، علاوه بر معنای ظاهری، حاوی یک مفهوم عمیق‌تر نیز هست. سعدی می‌خواهد به ما بگوید که هیچ چیز در دنیا پایدار نیست و هر خوشی‌ای روزی به پایان می‌رسد. بنابراین، نباید به خوشی‌های زودگذر دل ببندیم و باید برای روزهای سخت آماده باشیم.

کاربرد بیت در زندگی:

این بیت، می‌تواند برای ما در زندگی روزمره بسیار مفید باشد. زمانی که با مشکلات و سختی‌های زندگی مشترک روبرو می‌شویم، می‌توانیم به این بیت فکر کنیم و به خود یادآوری کنیم که این مشکلات، موقتی هستند و همه افراد با آن‌ها روبرو می‌شوند. همچنین، این بیت می‌تواند به ما کمک کند تا با صبر و بردباری بیشتری با مشکلات کنار بیاییم.

در کل، این بیت از سعدی، یک نصیحت حکیمانه است که به ما یاد می‌دهد که زندگی مشترک، همواره همراه با خوشی نیست و باید برای مواجهه با مشکلات آماده باشیم.

1403/10/06 19:01
احسان چ

تفسیر بیت:

این بیت از سعدی، به موضوع پیچیده و همیشگی روابط زناشویی اشاره دارد. سعدی با ظرافت تمام، به دو نوع زن اشاره می‌کند و در مورد هر یک، نصیحتی می‌کند:

"زن خوب خوش طبع رنج است و بار":

زن خوب خوش طبع: به زنی اشاره دارد که خوش اخلاق، مهربان و همدل است. رنج است و بار: به این معناست که داشتن چنین زنی، گرچه همراه با خوشی و آرامش است، اما مسئولیت و دشواری‌هایی نیز دارد. یعنی حفظ چنین رابطه‌ای نیازمند تلاش و فداکاری است. معنی کلی این بخش: سعدی می‌گوید که داشتن یک همسر خوب، اگرچه ارزشمند است، اما مسئولیت‌هایی را نیز به همراه دارد. این مسئولیت‌ها شامل مراقبت از او، برآورده کردن نیازهایش و حفظ رابطه است.

"رها کن زن زشت ناسازگار":

زن زشت ناسازگار: به زنی اشاره دارد که بد اخلاق، کج خلق و ناسازگار است. رها کن: به این معناست که از چنین زنی جدا شود. معنی کلی این بخش: سعدی می‌گوید که بهتر است از زنی که اخلاق بدی دارد و نمی‌توان با او زندگی مسالمت‌آمیزی داشت، جدا شد.

معنی کلی بیت:

سعدی در این بیت، به مردان توصیه می‌کند که در انتخاب همسر خود دقت کنند و زنی را برگزینند که اخلاق نیکو و رفتاری پسندیده داشته باشد. همچنین، به مردانی که با همسران بد اخلاق زندگی می‌کنند، توصیه می‌کند که این رابطه را پایان دهند.

مفهوم عمیق‌تر بیت:

این بیت، علاوه بر معنای ظاهری، حاوی یک مفهوم عمیق‌تر نیز هست. سعدی می‌خواهد به ما بگوید که زندگی مشترک، نیازمند تلاش و فداکاری است و نباید به سادگی از آن گذشت. همچنین، او بر اهمیت انتخاب درست همسر تاکید می‌کند و می‌گوید که انتخاب همسر، یکی از مهم‌ترین تصمیمات زندگی است.

کاربرد بیت در زندگی:

این بیت، می‌تواند برای افرادی که در انتخاب همسر یا حفظ رابطه با همسر خود دچار مشکل هستند، مفید باشد. این بیت به ما یادآوری می‌کند که داشتن یک رابطه سالم و پایدار، نیازمند تلاش و فداکاری است و نباید به سادگی از آن گذشت.

در کل، این بیت از سعدی، یک نصیحت حکیمانه است که به ما یاد می‌دهد که در انتخاب همسر خود دقت کنیم و برای حفظ رابطه، تلاش کنیم.