بخش ۲۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
بقیصر سپارد همه یک بیک
ازین پس نوشته فرستیم و چک
نتیجه میگیریم چک واژه ای اصیل پارسی است
چک کلمه فارسی نیست. مطابق فرهنگ برهان قاطع این کلمه ترکی است
چک پارسی است و پیشتر به ثبت رسیده است . به لری به معنای نقد است با فتحه روی چ و بسیاری که از چک هیچ نمی دانند و در کهنسالی شان آنها را دیدم چک را برای نقد بکار می بردند . در کتابی هم دیده بودم که نوشته بود چکه بوده است یعنی یک ه در پایان داشته است در پارسی های کهنتر ولی من در مکنزی و فرهوشی ندیده ام این لغت را و پاک فراموشیده ام که کجا دیده ام این واژه را .
چک کلمه فارسی نیست. بخاطر اینکه توی شعر فردوسی هست نمیشود که کلمه را فارسی دانست. مطابق فرهنگ برهان قاطع که بیش از سیصد سال از تالیف آن میگذرد چک کلمه ترکی هست. غیر از این شعر فردوسی در هیچ کتاب فارسی کلمه چک (البته قبل از ورود این کلمه در زمان معاصر از زبانهای اروپایی) استفاده نشده است. و فرهنگ برهان قاطع قبل از آغاز استفاده گسترده از این کلمه در زمان معاصر با ذکر کلمه بر ترکی بودن کلمه تاکید کرده است.
درود،
گزارهٔ «غیر از این شعر فردوسی در هیچ کتاب فارسی کلمه چک (البته قبل از ورود این کلمه در زمان معاصر از زبانهای اروپایی) استفاده نشده است» به آسانی با استناد به متون در دسترس در همین گنجور نقض میشود و اتفاقاً اگر بررسی بفرمایید شواهد موجود برای آن بسیار زیاد است.
موارد زیر نمونههایی از کاربرد این واژه در همین معنی در متون بسیار کهن هستند:
سوزنی:
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۷ - در مدح وزیر گوید
«تا لوح آسمان چک ارزاق خلق شد
تو خلق را به مردی مضمون آن چکی»
ویس و رامین:
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست
«نهال مهر بس باد اینکه کشتم
چک بیزاری از خوبان نوشتم»
سنایی:
«چون نماند درم طلاق دهد
چک بیزاری و فراق دهد»