رسالهٔ اصطلاحات
بِسْمِاللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم و به نستعین : شکر و سپاس موجودی را که اعیان اشیاء را به ظهور نور خویش بنواخت، که «اللّٰه نور السموات والارض» و علم عشق در کشور عاشقی برافروخت و به معشوقی درتاخت، که «یحبهم و یحبونه» و نقش و اثر غیر از بسیط مملکت هستی بپرداخت که «لااله معاللّٰه». مطلب اول - در کلماتی که اکثرش مخصوص به محبوب است و بعضی از آن متعلق به محبّ : میل: رجوع را گویند به اصل خود، بیشعور و آگاهی از اصل و مقصد، همچون رجوع طبیعی، چون جمادات به طبایع اربعه، که بیاختیار مایل اصلند، و همچون رجوع عناصر به اصل خود، بیاختیاری. مطلب دوم - در اسامئی که میان عاشق و معشوق مشترک و دایر است و در اسمی اطلاق خصوصیت ندارد ولیکن از روی معانی گاهی خصوصیت گیرند و گاه نگیرند : مجلس: آیات و اوقات حضور را گویند، با حقتعالی. مطلب سوم - در کلماتی چند که مخصوص به عاشق و احوال او است و اگرچه بعضی در نوعی به معشوق تعلق گیرد : وصال: مقام وحدت را گویند، معاللّٰه، در سرا و ضرا.