گنجور

مطلب سوم - در کلماتی چند که مخصوص به عاشق و احوال او است و اگرچه بعضی در نوعی به معشوق تعلق گیرد

وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا.

کنار: دریافت اسرار و دوام مراقبت را گویند.

بوس: استعداد قبول کیفیت کلام را گویند، علمی و عملی، صوری و معنوی.

فراق: غیبت را گویند، از مقام وحدت.

هجران: التفات به غیرحق را گویند درونی و بیرونی.

غم: بند اهتمام طلب معشوق را گویند.

اندوه: حیرت را گویند، در کاری که ندانند وجد و فقد آن.

حزن: حالتی را گویند که در دل پدید آید بعد از مفارقت و باعث طلب باشد، باهتمام تمام و متأسف از مفارقت.

کلبۀ احزان: وقت حزن را گویند.

غم کده: مقام مستوری را گویند.

محنت: زحمت و الم را گویند، که از سبب معشوق به عاشق رسد، اختیاری و غیراختیاری.

میدان: مقام شهرت را گویند.

چوگان: تقدیر جمیع امور را گویند، بطریق جبر و قهر.

گوی: مجبوری و مقهوری سالک را گویند، به حسب حکم تقدیر.

تظلم: استعانت و استغاثت بردن است، به حضرت الهی، از شیطان نفس، یا از تقصیر خود.

ناله: مناجات را گویند.

فریاد: ذکر به جهر را گویند.

وللا: علامت کمال عاشق را گویند، که زبان و بیان از آن قاصر باشد و به حقیقت، از راه نبود از غایت اضطرار راه برآید.

فغان: ظاهر کردن احوال درون را گویند.

رنج: وجود امری را گویند، که برخلاف ارادت دل بود.

درد: حالتی را گویند، که از محبوب طاری شود و محب طاقت حمل آن ندارد.

بیمار: قلق و انزعاج درون را گویند.

مردن: طرد و راندگی را گویند، از حضرت حق سبحانه.

راحت: وجود امری را گویند، که موافق ارادت دل باشد.

زندگی: قبول و اقبال را گویند، به حضرت حق سبحانه و این زندگی به تدریج ابدی شود.

تندرستی: برقرار ماندن دل را گویند، و قوای درون و بیرون.

ناتوانی: بی‌قدرتی و دست نارسیدن را گویند، بهرچه مراد و مقصود باشد.

افتادگی: ظهور حالات الهی را گویند، و رویت عدم قدرت از ادای عبودیت، بسزای آن حضرت.

خرابی: قطع تصرفات و تدبیرات عقل را گویند، به توجه و تسلیم تمام.

بیهوشی: مقام طمس را گویند که محو صفات شود.

مدهوشی: استهلاک ظاهر و باطن را گویند، در عشق.

دیوانگی: ظفر احکام عشق را گویند، بر صفات عاشق در اعمال که مقام محفوظ است.

بندگی: مقام تکلیف را گویند.

آزادی: مقام حیرت را گویند.

بی‌نوایی: ناتوانی را گویند.

فقیری: عدم اختیار را گویند که علم و عمل، از او مسلوب شده باشد.

سعادت: خواندن ازلی را خوانند.

شقاوت: راندن ازلی را گویند.

دوری: شعور به معراف کیفیات عالم تفرقه و دقایق آن را گویند.

نزدیکی: شعور به معارف اسماء و صفات و افعال الهی را گویند.

کاهلی: بطئی‌السیران را گویند، و این‌گاه باشد که بسبب دانستن طریق باشد سالک را و کمال سالک باشد و این چنین سیر اکمل سیرها بود، که به رجعت محتاج نباشد. و گاه باشد که به سبب تقصیر سالک باشد که دیر عبور کند و این سیر نازل‌ترین سیرها باشد.

شتاب: سرعت سیر را گویند، بی‌شعور به معرفت دقایق و مقامات و این سیر گاه به حکم جذبه باشد و گاه به حکم اجتهاد سالک، در اعمال و ریاضات و عبادات و تصفیه.

پاکبازی: توجه خالص را گویند، که نه در اعمال صواب خواهد و نه علو مرتبه، بلکه خالص خدای را کوشد.

حضور: مقام وحدت را گویند.

غیبت: مقام اثنینیت را گویند.

گرمی: حرارت محبت را گویند.

سردی: برد نفس را گویند، و این نهایت مقام محبت است.

خواب: فنای اختیاری را گویند، در بشریت، از افعال.

بیداری: عالم صحو را گویند، جهت عبودیت.

شتر: انسانیت را گویند.

قطار: نوعیت را گویند.

محمل: آرام تکلیفی را گویند.

علف: شهوات و مشتهیات نفس را گویند، و هرچه نفس را در آن حظی باشد.

ساربان: راهنمای را گویند.

زر: ریاضت و مجاهدت را گویند.

سیم: تصفیۀ ظاهر و باطن را گویند.

شست و شو: برداشتن خرده‌ها را گویند، که از تقصیر در وجود آمده باشد، و صفای حضور عاشق و معشوق.

جست و جو: خرده‌گیری را گویند، از هر طرف که باشد.

گفت و گو: عتاب محبت‌آمیز را گویند.

گوهر: معانی و صفات را گویند.

و باللّٰه التوفیق و صلی اللّٰه علی محمد و علی آله و صحابه و عترته و سلم تسلیما.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وصال: مقام وحدت را گویند، مع‌اللّٰه، در سرا و ضرا.
هوش مصنوعی: وصال به معنای رسیدن به مقام وحدت است، جایی که وجود انسان به خداوند متصل می‌شود، در همه حال و در هر مکان.
کنار: دریافت اسرار و دوام مراقبت را گویند.
هوش مصنوعی: کنار عبارت است از دریافت اسرار و استمرار مراقبت.
بوس: استعداد قبول کیفیت کلام را گویند، علمی و عملی، صوری و معنوی.
هوش مصنوعی: بوس به معنای توانایی در درک و پذیرش نوعی از کلام است که می‌تواند هم جنبه‌های علمی و عملی داشته باشد و هم جنبه‌های ظاهری و معنوی.
فراق: غیبت را گویند، از مقام وحدت.
هوش مصنوعی: فراق به معنای دوری و غیبت است که به جایگاه وحدت اشاره می‌کند.
هجران: التفات به غیرحق را گویند درونی و بیرونی.
هوش مصنوعی: هجران به معنای توجه یا پرداخته شدن به چیزی غیر از حقیقت است، چه درون فرد باشد و چه بیرون.
غم: بند اهتمام طلب معشوق را گویند.
هوش مصنوعی: غم به معنای وابستگی و نیاز به کسی است که دوستش داریم و به او علاقه داریم.
اندوه: حیرت را گویند، در کاری که ندانند وجد و فقد آن.
هوش مصنوعی: اندوه به معنای حیرت و سرگردانی است که در نتیجه نداشتن آگاهی درباره شادی یا فقدان چیزی به وجود می‌آید.
حزن: حالتی را گویند که در دل پدید آید بعد از مفارقت و باعث طلب باشد، باهتمام تمام و متأسف از مفارقت.
هوش مصنوعی: حزن حالتی است که پس از جدایی به دل انسان می‌چشد و احساس تأسف و نیاز به reunion را به وجود می‌آورد.
کلبۀ احزان: وقت حزن را گویند.
هوش مصنوعی: کلبه‌ی احزان به مکانی اشاره دارد که در آن احساسات غم و اندوه تجربه می‌شود.
غم کده: مقام مستوری را گویند.
هوش مصنوعی: غم کده به معنای جایگاه یا مقام پنهان و دور از دید است.
محنت: زحمت و الم را گویند، که از سبب معشوق به عاشق رسد، اختیاری و غیراختیاری.
هوش مصنوعی: محنت به معنای سختی و دردهایی است که به خاطر معشوق به عاشق وارد می‌شود. این مشکلات می‌توانند به اراده خود فرد یا به صورت غیرارادی به او تحمیل شوند.
میدان: مقام شهرت را گویند.
هوش مصنوعی: میدان به معنای جایگاه و مقام شهرت است.
چوگان: تقدیر جمیع امور را گویند، بطریق جبر و قهر.
هوش مصنوعی: چوگان به معنای سرنوشت و سرنوشت‌سازی است که همه امور را طبق قوانین خاص و به‌طور اجبار و تحمیلی تعیین می‌کند.
گوی: مجبوری و مقهوری سالک را گویند، به حسب حکم تقدیر.
هوش مصنوعی: سالک کسی است که به دلیل اجبار و شرایطی که تقدیر برایش رقم زده، در وضعیتی خاص قرار گرفته است.
تظلم: استعانت و استغاثت بردن است، به حضرت الهی، از شیطان نفس، یا از تقصیر خود.
هوش مصنوعی: تظلم به معنای درخواست کمک و نجات از خداوند است، خواه از شر شیطان درون باشد یا از اشتباهات خود.
ناله: مناجات را گویند.
هوش مصنوعی: ناله به معنای دعا و نیایش است.
فریاد: ذکر به جهر را گویند.
هوش مصنوعی: ذکر جهر به معنای ذکر گفتاری است که به صورت بلند و با صدای واضح ادا می‌شود.
وللا: علامت کمال عاشق را گویند، که زبان و بیان از آن قاصر باشد و به حقیقت، از راه نبود از غایت اضطرار راه برآید.
هوش مصنوعی: وللا: به معنای نشانه‌ای از کمال عشق است، به طوری که زبان و بیان نمی‌توانند آن را توصیف کنند و در واقع، به دلیل نبودن کلمات، از روی ناچاری احساسات عاشقانه بروز پیدا می‌کند.
فغان: ظاهر کردن احوال درون را گویند.
هوش مصنوعی: فغان به معنای نمایش احساسات و وضعیت درونی است.
رنج: وجود امری را گویند، که برخلاف ارادت دل بود.
هوش مصنوعی: رنج حالتی است که در آن چیزی بر خلاف خواسته و آرزوهای دل انسان اتفاق می‌افتد.
درد: حالتی را گویند، که از محبوب طاری شود و محب طاقت حمل آن ندارد.
هوش مصنوعی: درد وضعیتی است که از عشق به محبوب به وجود می‌آید و عاشق توانایی تحمل آن را ندارد.
بیمار: قلق و انزعاج درون را گویند.
هوش مصنوعی: بیماری به حالتی اطلاق می‌شود که شخص دچار بی‌قراری و ناراحتی در درون خود می‌شود.
مردن: طرد و راندگی را گویند، از حضرت حق سبحانه.
هوش مصنوعی: مردن به معنای دوری و جدا شدن از خداوند است.
راحت: وجود امری را گویند، که موافق ارادت دل باشد.
هوش مصنوعی: راحت به حالتی اشاره دارد که چیزی مطابق با میل و خواسته قلبی فرد باشد.
زندگی: قبول و اقبال را گویند، به حضرت حق سبحانه و این زندگی به تدریج ابدی شود.
هوش مصنوعی: زندگی به معنای قبول و پذیرش نعمت‌ها از جانب خداوند است و این زندگی به مرور زمان به حالت ابدی تبدیل خواهد شد.
تندرستی: برقرار ماندن دل را گویند، و قوای درون و بیرون.
هوش مصنوعی: تندرستی به معنای حفظ سلامت قلب و همچنین قدرت‌های داخلی و خارجی بدن است.
ناتوانی: بی‌قدرتی و دست نارسیدن را گویند، بهرچه مراد و مقصود باشد.
هوش مصنوعی: ناتوانی به معنای نداشتن قدرت و ناتوانی در دستیابی به چیزی است، هر چیزی که هدف و مقصود باشد.
افتادگی: ظهور حالات الهی را گویند، و رویت عدم قدرت از ادای عبودیت، بسزای آن حضرت.
هوش مصنوعی: افتادگی به معنای بروز حالات الهی است و نشان‌دهنده‌ی احساس ناتوانی در انجام عبادت و اطاعت در برابر آن حضرت می‌باشد.
خرابی: قطع تصرفات و تدبیرات عقل را گویند، به توجه و تسلیم تمام.
هوش مصنوعی: خرابی به معنای از دست دادن کنترل و مدیریت عقل به طور کامل است، به گونه‌ای که فرد به تسلیم و توجه کامل وارد می‌شود.
بیهوشی: مقام طمس را گویند که محو صفات شود.
هوش مصنوعی: بیهوشی به حالتی اطلاق می‌شود که در آن شخص از ویژگی‌ها و صفات خود غافل می‌شود.
مدهوشی: استهلاک ظاهر و باطن را گویند، در عشق.
هوش مصنوعی: مدهوشی به معنای کاهش و زوال ظاهر و باطن در عشق است.
دیوانگی: ظفر احکام عشق را گویند، بر صفات عاشق در اعمال که مقام محفوظ است.
هوش مصنوعی: دیوانگی به معنای حالت و ویژگی‌های خاصی است که عاشق در رفتار و اعمال خود دارد و نشان‌دهنده تسلط و پیروزی عشق بر اوست. این حالت جایگاه خاصی در زندگی عاشق دارد.
بندگی: مقام تکلیف را گویند.
هوش مصنوعی: بندگی به معنای مقام و جایگاهی است که در آن فرد مسئولیت و وظایفی را بر عهده می‌گیرد.
آزادی: مقام حیرت را گویند.
هوش مصنوعی: آزادی به معنای وضعیتی است که انسان در آن احساس شگفتی و شگفتی را تجربه می‌کند.
بی‌نوایی: ناتوانی را گویند.
هوش مصنوعی: بی‌نوایی به معنای ناتوانی است.
فقیری: عدم اختیار را گویند که علم و عمل، از او مسلوب شده باشد.
هوش مصنوعی: فقری به معنای وضعیتی است که در آن فرد کنترل و اختیار خود را از دست داده و توانایی علمی و عملی ندارد.
سعادت: خواندن ازلی را خوانند.
هوش مصنوعی: سعادت: به معنای خواندن و درک ازلی است.
شقاوت: راندن ازلی را گویند.
هوش مصنوعی: شقاوت به معنای رانش یا رانده شدن از زمان‌های گذشته است.
دوری: شعور به معراف کیفیات عالم تفرقه و دقایق آن را گویند.
هوش مصنوعی: دوری به معنای درک عمیق ویژگی‌ها و جزئیات جهان است که در حال تفکیک و جدا شدن از یکدیگر هستند.
نزدیکی: شعور به معارف اسماء و صفات و افعال الهی را گویند.
هوش مصنوعی: نزدیکی به معنای آگاهی و درک از نام‌ها، ویژگی‌ها و اعمال خداوند است.
کاهلی: بطئی‌السیران را گویند، و این‌گاه باشد که بسبب دانستن طریق باشد سالک را و کمال سالک باشد و این چنین سیر اکمل سیرها بود، که به رجعت محتاج نباشد. و گاه باشد که به سبب تقصیر سالک باشد که دیر عبور کند و این سیر نازل‌ترین سیرها باشد.
هوش مصنوعی: کاهلی به معنای کندی در حرکت است و ممکن است به دو دلیل به وجود آید. یک دلیل این است که مسافر (سالک) به خاطر آگاهی از مسیر و کامل بودن خود، به آرامی پیش می‌رود که این نوع حرکت، بهترین و کامل‌ترین نوع سیر است و نیازی به بازگشت ندارد. دلیل دیگر این است که سالک به خاطر کم کاری یا کوتاهی خود، به کندی حرکت می‌کند که این نوع سیر، پایین‌ترین و نامطلوب‌ترین حالت است.
شتاب: سرعت سیر را گویند، بی‌شعور به معرفت دقایق و مقامات و این سیر گاه به حکم جذبه باشد و گاه به حکم اجتهاد سالک، در اعمال و ریاضات و عبادات و تصفیه.
هوش مصنوعی: شتاب به معنای سرعت حرکت است. فرد بی‌شعور از درک جزئیات و مراحل این حرکت ناتوان است. این حرکت ممکن است گاهی ناشی از کشش و جذبه باشد و گاهی نتیجه تلاش و اجتهاد سالک در انجام اعمال و تمرینات و عبادات و پاکسازی خود.
پاکبازی: توجه خالص را گویند، که نه در اعمال صواب خواهد و نه علو مرتبه، بلکه خالص خدای را کوشد.
هوش مصنوعی: پاکبازی به معنای توجهی خالص است که نه تنها در کارهای نیک و درست بلکه در جستجوی خداوند خالص است. این حالت از عمل، به دنبال ارتقاء و مقام بالا نیست بلکه صرفاً تلاشی است برای رسیدن به خالص‌ترین ارتباط با خداوند.
حضور: مقام وحدت را گویند.
هوش مصنوعی: حضور به معنای مقام وحدت است.
غیبت: مقام اثنینیت را گویند.
هوش مصنوعی: غیبت به معنای عدم حضور شخصی در مکانی است که انتظار می‌رود حضور داشته باشد.
گرمی: حرارت محبت را گویند.
هوش مصنوعی: گرمی به معنای حرارت و علاقه‌ی محبت است.
سردی: برد نفس را گویند، و این نهایت مقام محبت است.
هوش مصنوعی: سردی به معنی آرامش و سکوت در نفس انسان است و این حالت نشان‌دهنده بالاترین مرتبه عشق و محبت می‌باشد.
خواب: فنای اختیاری را گویند، در بشریت، از افعال.
هوش مصنوعی: خواب به معنای ناپدید شدن ارادی است که در نوع بشر به عنوان یک عمل شناخته می‌شود.
بیداری: عالم صحو را گویند، جهت عبودیت.
هوش مصنوعی: بیداری به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به روشنایی و آگاهی می‌رسد و به عبادت و بندگی می‌پردازد.
شتر: انسانیت را گویند.
هوش مصنوعی: شتر به عنوان نمادی از انسانیت شناخته می‌شود.
قطار: نوعیت را گویند.
هوش مصنوعی: قطار به نوع خاصی اشاره می‌کند.
محمل: آرام تکلیفی را گویند.
هوش مصنوعی: محمل به معنای آرامش یا سکون وظیفه‌ای است که بر عهده فردی قرار دارد.
علف: شهوات و مشتهیات نفس را گویند، و هرچه نفس را در آن حظی باشد.
هوش مصنوعی: علف به شهوات و خواسته‌های نفس انسان اشاره دارد و به هر چیزی که باعث لذت و خوشنودی نفس شود، گفته می‌شود.
ساربان: راهنمای را گویند.
هوش مصنوعی: ساربان به معنای راهنما است.
زر: ریاضت و مجاهدت را گویند.
هوش مصنوعی: زر به معنای تلاش و ورزش روحی و جسمی است.
سیم: تصفیۀ ظاهر و باطن را گویند.
هوش مصنوعی: سیم به معنای پاکسازی هم جنبه ظاهری و هم جنبه باطنی است.
شست و شو: برداشتن خرده‌ها را گویند، که از تقصیر در وجود آمده باشد، و صفای حضور عاشق و معشوق.
هوش مصنوعی: شست و شو به معنای پاک کردن و زدودن ناپاکی‌ها و خطاهایی است که در وجود انسان به وجود آمده و همچنین به معنای پاکسازی احساسات و ارتباط عمیق عاشق و معشوق می‌باشد.
جست و جو: خرده‌گیری را گویند، از هر طرف که باشد.
هوش مصنوعی: جست و جو به معنای انتقاد است، بدون توجه به این که این انتقاد از کدام سمت و سو باشد.
گفت و گو: عتاب محبت‌آمیز را گویند.
هوش مصنوعی: گفت‌وگو: به نوعی انتقاد محبت‌آمیز اشاره دارد.
گوهر: معانی و صفات را گویند.
هوش مصنوعی: گوهر به معنای مفاهیم و ویژگی‌ها است.
و باللّٰه التوفیق و صلی اللّٰه علی محمد و علی آله و صحابه و عترته و سلم تسلیما.
هوش مصنوعی: و با یاری خداوند موفقیت حاصل می‌شود و درود و سلام بر محمد و اهل بیت و یاران و ذریه او باد.