شمارهٔ ۸۰
گل ز تیغ غمزهاش در خاک و خون غلتیده است
چشم خورشید از غبار خط او ترسیده است
اشک ما در چشم دارد گرد غربت بر جبین
گوهر ما در صدف داغ یتیمی دیده است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گل ز تیغ غمزهاش در خاک و خون غلتیده است
چشم خورشید از غبار خط او ترسیده است
هوش مصنوعی: گل به خاطر زیبایی و جذابیتش، تحت تأثیر نگاه خیرهکننده و ستمگری از عشق قرار گرفته و به خاک و خون افتاده است. همچنین، نور خورشید به خاطر غباری که از خط و نشانههای آن عشق به وجود آمده، به شدت مضطرب و نگران است.
اشک ما در چشم دارد گرد غربت بر جبین
گوهر ما در صدف داغ یتیمی دیده است
هوش مصنوعی: گریه ما نشان از درد و بیکسی دارد و ارزش واقعی ما مانند یک گوهر در صدف، به خاطر تجربهی یتیمی و دوری از وطن، جلوهگر شده است.

صائب