گنجور

شمارهٔ ۷۷

تا خیال عارضش در دیده مأوا کرده است
گریه خونها خورده تا در چشم من جا کرده است
مژده باد ای اختر طالع که چشم مست او
گوشه چشمی به حال سرمه پیدا کرده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا خیال عارضش در دیده مأوا کرده است
گریه خونها خورده تا در چشم من جا کرده است
هوش مصنوعی: تا زمانی که تصویر زیبایش در چشمانم جا گرفته، اشک‌های فراوانی ریخته‌ام تا او در دل من بستری برای خود پیدا کند.
مژده باد ای اختر طالع که چشم مست او
گوشه چشمی به حال سرمه پیدا کرده است
هوش مصنوعی: خبر خوشی است ای ستاره خوش‌بختی، زیرا چشمان زیبا و خمار او نگاهی به حال و روز ما انداخته و توجهی نسبت به ما کرده است.