گنجور

شمارهٔ ۷۲

سبزه خط تو راه دل آگاه زده است
این چه خضرست ندانم که مرا راه زده است
راهزن نیست در آن دشت که من سیارم
تا برون رفته‌ام از راه، مرا راه زده است
دامن پاک بود شرط هم آغوشی حسن
گل شبنم زده را ره به گریبانش نیست
گر چنین افسون غفلت پنبه در گوشم نهد
کاسه سر را خطر از خواب سنگین من است
(داغ دارد بلبلان را شعله آواز من
شاخ گل در خون ز مصرع‌های رنگین من است)
(گرچه مرجان پنجه با دریای خونین می‌زند
کی حریف پنجه دریای خونین من است)

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سبزه خط تو راه دل آگاه زده است
این چه خضرست ندانم که مرا راه زده است
هوش مصنوعی: سبزه‌ای که نشانگر خط توست، دل مرا آگاه کرده است. نمی‌دانم این چه نوع راهی است که مرا گمراه کرده است.
راهزن نیست در آن دشت که من سیارم
تا برون رفته‌ام از راه، مرا راه زده است
هوش مصنوعی: در آن دشت که من سفر می‌کنم، هیچ دزدی وجود ندارد، اما با این حال، به دلیل انحراف از مسیر اصلی، خودم به بی‌راهه رفته‌ام.
دامن پاک بود شرط هم آغوشی حسن
گل شبنم زده را ره به گریبانش نیست
هوش مصنوعی: برای اینکه با زیبایی و جذابیت یک گل شبنم‌زده تماس برقرار کنیم، باید از پاکی و بی‌آلایشی دامن خود مطمئن شویم؛ زیرا اگر این شرط رعایت نشود، نمی‌توان به راحتی به آن نزدیک شد.
گر چنین افسون غفلت پنبه در گوشم نهد
کاسه سر را خطر از خواب سنگین من است
هوش مصنوعی: اگر این جادو و غفلت در گوشم پنبه بگذارد، خطر خواب عمیقم به سرم می‌زند.
(داغ دارد بلبلان را شعله آواز من
شاخ گل در خون ز مصرع‌های رنگین من است)
هوش مصنوعی: بلبل‌ها از صدای من به شدت تحت تأثیر قرار گرفته‌اند و شاخ‌های گل به خاطر شعرهای زیبا و رنگین من، غرق در حسرت و درد هستند.
(گرچه مرجان پنجه با دریای خونین می‌زند
کی حریف پنجه دریای خونین من است)
هوش مصنوعی: اگرچه مرجان با قدرت و شجاعت در مقابل دریای خونین می‌جنگد، اما هیچ‌کس قادر نیست با قدرت و شدت دریای خونین من رقابت کند.