گنجور

شمارهٔ ۶۷۹

می به جامم می کند چشم خمارآلود تو
گل به طرحم می دهد روی بهارآلود تو
می رسی از گرد راه و می توان برداشتن
گرده خورشید از روی غبارآلود تو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می به جامم می کند چشم خمارآلود تو
گل به طرحم می دهد روی بهارآلود تو
هوش مصنوعی: شراب در جام من می‌ریزد و حالت خمار و خواب‌آلود تو را تداعی می‌کند، گلی از صورت بهاری تو بر طرح من نقش می‌زند.
می رسی از گرد راه و می توان برداشتن
گرده خورشید از روی غبارآلود تو
هوش مصنوعی: تو می‌توانی با تلاش و کوشش از زمین و آلودگی‌ها فاصله بگیری و به قله‌های بلندی دست پیدا کنی، مانند این که نور خورشید را از میان گرد و غبار برمی‌داری.