گنجور

شمارهٔ ۶۷۷

نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او
هم مگر آیینه سازند از دل چون سنگ او
در شب تاریک نتوان دزد را دنبال رفت
دل گرفتن مشکل است از طره شبرنگ او
از لطافت نسبت رخسار او با گل خطاست
کز نگاه گرم گردد آفتابی، رنگ او

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او
هم مگر آیینه سازند از دل چون سنگ او
هوش مصنوعی: هر آیینه‌ای نمی‌تواند زیبایی چهرهٔ گلرنگ او را منعکس کند، مگر آنکه از دل‌هایی ساخته شده باشد که همچون سنگ است و می‌تواند با تمام صداقت و خلوص، این زیبایی را به نمایش بگذارد.
در شب تاریک نتوان دزد را دنبال رفت
دل گرفتن مشکل است از طره شبرنگ او
هوش مصنوعی: در شب تاریک، دنبال کردن دزد کار آسانی نیست. همچنین دل کندن از زیبایی و بافت موی شبرنگ او نیز کار دشواری است.
از لطافت نسبت رخسار او با گل خطاست
کز نگاه گرم گردد آفتابی، رنگ او
هوش مصنوعی: رنگ چهره او به قدری زیبا و دلنواز است که حتی گل هم نمی‌تواند با آن مقایسه شود. وقتی به او نگاه می‌کنی، گویی که آفتاب درخشان شده و رنگش نورانی‌تر می‌شود.