گنجور

شمارهٔ ۶۳۸

در مجلس شراب رخ شرمگین مجو
از جویبار شعله گل کاغذین مجو
مجنون به پای ناقه لیلی نهاد روی
رنگ ادب ز لاله صحرانشین مجو
از آفتاب، صلح به روز سیاه کن
نقشی که بر مراد بود زین نگین مجو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در مجلس شراب رخ شرمگین مجو
از جویبار شعله گل کاغذین مجو
هوش مصنوعی: در محفل شراب، نگذار چهره شرمگین تو دیده شود و از جویبار شعله گل کاغذین توقع نداشته باش.
مجنون به پای ناقه لیلی نهاد روی
رنگ ادب ز لاله صحرانشین مجو
هوش مصنوعی: مجنون به پای شتر لیلی نگاه کرد و در رنگ و جمال او، نشانه‌های ادب را نیافت. به این دلیل، جستجوی زیبایی در او را بی‌فایده می‌دانست.
از آفتاب، صلح به روز سیاه کن
نقشی که بر مراد بود زین نگین مجو
هوش مصنوعی: از تابش آفتاب، در روز تاریکی صلح را به تصویر بکش و چیزی که به آرزویت می‌رسد را در این گوهر جستجو نکن.