گنجور

شمارهٔ ۶۳۶

رویت که شست چهره به آتش نقاب ازو
شد مشرق ستاره و مه آفتاب ازو
چشم حیا مدار ز خوبان، که آینه است
امروز دیده ای که نرفته است آب ازو
جرات نگر که در قدح موم کرده ایم
آن باده ای که هست بط می کباب ازو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رویت که شست چهره به آتش نقاب ازو
شد مشرق ستاره و مه آفتاب ازو
هوش مصنوعی: چهره‌ات که با آتش شسته شد، مانند درخشش ستاره و ماه به نظر می‌رسد؛ گویی آفتاب از آن می‌تابد.
چشم حیا مدار ز خوبان، که آینه است
امروز دیده ای که نرفته است آب ازو
هوش مصنوعی: چشمان حیا را از زیباها دور نکن، زیرا امروز چشمی وجود دارد که هنوز از آن آب نرفته است.
جرات نگر که در قدح موم کرده ایم
آن باده ای که هست بط می کباب ازو
هوش مصنوعی: بنگر که چگونه در این جام همگان را مومین کرده‌ایم، آن نوشیدنی که به سبب آن می‌خوانیم و سرمست می‌شویم.