گنجور

شمارهٔ ۵۵

نمی کشد دل غمگین به صبحگاه مرا
که دل ز چهره خندان شود سیاه مرا
ز هرزه خندی گل پاکشیدم از گلزار
در گشاده نهد چوب پیش راه مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نمی کشد دل غمگین به صبحگاه مرا
که دل ز چهره خندان شود سیاه مرا
هوش مصنوعی: دل غمگین من صبح را نمی‌تواند تحمل کند، زیرا وقتی چهره‌ای خندان می‌بینم، دلم 더욱 حزن‌انگیز و تیره می‌شود.
ز هرزه خندی گل پاکشیدم از گلزار
در گشاده نهد چوب پیش راه مرا
هوش مصنوعی: ز خنده‌های بی‌مورد، دل پاکم را از میان باغ گل‌ها دور کردم، چون چوبی در مسیرم گذاشته شده است.