شمارهٔ ۵۳
سرشته اند به دیوانگی سرشت مرا
نمی توان به قلم داد خوب و زشت مرا
مرا به ریزش ابر بهار حاجت نیست
رگ بریده تاکی بس است کشت مرا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرشته اند به دیوانگی سرشت مرا
نمی توان به قلم داد خوب و زشت مرا
هوش مصنوعی: خود را به دیوانگی آمیختهاند و نمیتوانم خوب و بد خود را به راحتی توصیف کنم.
مرا به ریزش ابر بهار حاجت نیست
رگ بریده تاکی بس است کشت مرا
هوش مصنوعی: من به بارش باران بهاری نیازی ندارم، فقط یک رگ بریده از تاک کافی است تا مرا زنده کند.