شمارهٔ ۳۴
قانع به جرعه نیست لب میگسار ما
میخانه را به آب رساند خمار ما
ای جلوه نسیم ترحم چه کوتهی است
در غنچه زنگ بست گل اعتبار ما
از نخل موم صد گل رنگین شکفت و ریخت
یک برگ سبز سر نزد از شاخسار ما
امشب که آمده است به کف سیب آن ذقن
خالی است جای شیشه می در کنار ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قانع به جرعه نیست لب میگسار ما
میخانه را به آب رساند خمار ما
هوش مصنوعی: ما به یک قطره از شراب راضی نیستیم و میخواهیم میخانهامان را با شور و حال پر کنیم.
ای جلوه نسیم ترحم چه کوتهی است
در غنچه زنگ بست گل اعتبار ما
هوش مصنوعی: ای نسیم مهربانی، چه زود گذر و ناپایدار است شکوفهی گل در زمانی که ما در تنگنا هستیم و بیاعتباری داریم.
از نخل موم صد گل رنگین شکفت و ریخت
یک برگ سبز سر نزد از شاخسار ما
هوش مصنوعی: از درخت نخل، صد گل رنگارنگ شکوفا شد و ریخت، در حالی که یک برگ سبز از شاخه ما سر برآورد.
امشب که آمده است به کف سیب آن ذقن
خالی است جای شیشه می در کنار ما
هوش مصنوعی: امشب که سیب به دست دارم، به نظر میرسد جایی که باید شیشه شراب قرار بگیرد خالی است، و این خالی بودن به آدم یادآوری میکند که در کنارمان چه چیزی کم داریم.