گنجور

شمارهٔ ۲۹

زهی رخ تو نموداری از بهشت خدا
نهال قد تو برهان عالم بالا
گرفته راهی عشق از ملال خاطر ماست
حباب در گره افکنده کار این دریا
خوشا کسی که ازین تنگنای بی حاصل
به خاک برد دلی همچو سینه صحرا
سیاه روز چو فانوس بی چراغ بود
درون پرده چشمی که نیست نور حیا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی رخ تو نموداری از بهشت خدا
نهال قد تو برهان عالم بالا
هوش مصنوعی: رُخسار زیبای تو، تصویری از بهشت الهی است و قامت بلند تو، جهان را از آسمان بالا رها می‌کند.
گرفته راهی عشق از ملال خاطر ماست
حباب در گره افکنده کار این دریا
هوش مصنوعی: عشق، مسیری است که از دلایلی مانند ناراحتی و غم ما شکل گرفته است. همانند حبابی که در آب ایجاد می‌شود، این مشکل دلیلی برای پیچیده‌تر شدن اوضاع ماست.
خوشا کسی که ازین تنگنای بی حاصل
به خاک برد دلی همچو سینه صحرا
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که از این وضعیت سخت و بی فایده عبور کند و دلی بزرگ و آزاد مانند دلی که در دل صحراست، داشته باشد.
سیاه روز چو فانوس بی چراغ بود
درون پرده چشمی که نیست نور حیا
هوش مصنوعی: در روزهایی که سیاه و تیره است، مانند فانوسی است که بدون چراغ روشن، درون پرده‌ای قرار دارد؛ مانند چشمی که فاقد نور حیا و شرم است.