شمارهٔ ۲۶۶
مصفا چون شود دل در غبار تن نمیگنجد
که چون شد صیقلی آیینه در گلخن نمیگنجد
به هم پیچید خرسندی زبان شکوه ما را
دگر در حلقه زنجیر ما شیون نمیگنجد
کفن شد جامه فانوس از داغ جگرسوزم
ز شوخی شعله من در ته دامن نمیگنجد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مصفا چون شود دل در غبار تن نمیگنجد
که چون شد صیقلی آیینه در گلخن نمیگنجد
هوش مصنوعی: وقتی دل انسان پاک و زلال شود، دیگر در قید و بندهای دنیوی جا نمیگیرد. مثل اینکه وقتی آئینهای جلا یافته در محیطی کثیف و تیره قرار گیرد، در آن فضا نمیتواند بماند.
به هم پیچید خرسندی زبان شکوه ما را
دگر در حلقه زنجیر ما شیون نمیگنجد
هوش مصنوعی: خوشحالی ما به هم آمیخته شده و نمیتوانیم دیگر درد و شکایت خود را به زبان بیاوریم، زیرا ما در زنجیری از مشکلات گرفتار هستیم و نمیتوانیم فریاد بزنیم.
کفن شد جامه فانوس از داغ جگرسوزم
ز شوخی شعله من در ته دامن نمیگنجد
هوش مصنوعی: پوشش فانوس به خاطر درد دل من پاره و خراب شده است. از شدت شعلهای که در وجودم دارم، دیگر نمیتوانم آن را در دامن خود جا دهم.

صائب