گنجور

شمارهٔ ۲۵۳

شمع دل را روشنی در وقت خاموشی بود
راحتی گر هست در خواب فراموشی بود
لب چو کردی آشنای می، لب پیمانه باش
در سر مستی سخن داروی بیهوشی بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمع دل را روشنی در وقت خاموشی بود
راحتی گر هست در خواب فراموشی بود
هوش مصنوعی: شمع دل مانند نوری است که در زمان سکوت و تاریکی، آرامش می‌آورد و اگر خواب فراموشی وجود داشته باشد، همین آرامش خوشایند است.
لب چو کردی آشنای می، لب پیمانه باش
در سر مستی سخن داروی بیهوشی بود
هوش مصنوعی: وقتی که به آغوش شراب و مستی می‌روی، باید مانند پیمانه‌ای باشی که پر از نوشیدنی است. در این حال، کلام و سخن تو، مانند دارویی است که انسان را به حالت بیهوشی می‌برد.