گنجور

شمارهٔ ۲۴۰

گه تبسم از لبش، گاهی سخن گل می کند
فتنه ای هر دم ازان کنج دهن گل می کند
با حجاب او چه سازم کز نسیم یک نگاه
عارض او از عرق صد پیرهن گل می کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گه تبسم از لبش، گاهی سخن گل می کند
فتنه ای هر دم ازان کنج دهن گل می کند
هوش مصنوعی: گاهی لبخندی بر لبانش می‌نشیند و گاهی کلامش همچون گل، زیبا و دلربا است، او هر لحظه با حرف‌هایش دامی از زیبایی به وجود می‌آورد.
با حجاب او چه سازم کز نسیم یک نگاه
عارض او از عرق صد پیرهن گل می کند
هوش مصنوعی: با حجاب او چه کنم، زیرا تنها با یک نگاه از چهره‌اش، عرق صد پیرهن گل مانند را می‌سازد.