گنجور

شمارهٔ ۲۲۰

گه لب لعلش دهد دشنام و گه تحسین کند
هر نفس خود را به رنگی در دلم شیرین کند
دانی از خارا بریدن مطلب فرهاد چیست؟
می کند مشقی که چون جا در دل شیرین کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گه لب لعلش دهد دشنام و گه تحسین کند
هر نفس خود را به رنگی در دلم شیرین کند
هوش مصنوعی: هر لحظه ممکن است که لبخند او به من طعنه بزند یا مرا مورد ستایش قرار دهد، اما هر کدام از این رفتارها در دل من حس شیرینی را به وجود می‌آورد.
دانی از خارا بریدن مطلب فرهاد چیست؟
می کند مشقی که چون جا در دل شیرین کند
هوش مصنوعی: می‌دانی که داستان بریدن سنگ‌ها چیست؟ فرهاد به نوعی تلاش می‌کند که وقتی به دل شیرین می‌رسد، کارش را با عشق و مهارت انجام دهد.