شمارهٔ ۲۱۳
فتنه و آشوب از هرسو به من رو کردهاند
تا دگر چشمان پرکارش چه جادو کردهاند
چشم آهوچشم من هرگز به این مستی نبود
گوییا در سرمهاش بیهوش دارو کردهاند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فتنه و آشوب از هرسو به من رو کردهاند
تا دگر چشمان پرکارش چه جادو کردهاند
هوش مصنوعی: آشوب و نیهت به من از هر طرف هجوم آوردهاند و حالا نمیدانم چشمانش چه جاذبهای دارند که اینگونه مرا گرفتار کردهاند.
چشم آهوچشم من هرگز به این مستی نبود
گوییا در سرمهاش بیهوش دارو کردهاند
هوش مصنوعی: چشم آهو، چشم من هرگز به این حالت مستی نبود؛ گویی در سرمهاش دارویی ریختهاند که من را بیخبر و بیهوش کرده است.

صائب