گنجور

شمارهٔ ۲۱۱

روز قسمت چون ادا فهمی به ابرو داده اند
دلربایی را به آن چشم سخنگو داده اند
از کسی پروا ندارد دیده گستاخ من
در دیار حسن چون آیینه ام رو داده اند
در تمنای لب او بوسه های آبدار
می پرستان بر لب جام و لب جو داده اند
بی حنای بیعت گل نیست دستی در چمن
عندلیبان را مگر بیهوشدارو داده اند؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز قسمت چون ادا فهمی به ابرو داده اند
دلربایی را به آن چشم سخنگو داده اند
هوش مصنوعی: در روزی که قسمت و سرنوشت مشخص می‌شود، زیبایی و جذابیتی به ابروها و نگاه صحبت‌گو بخشیده‌اند.
از کسی پروا ندارد دیده گستاخ من
در دیار حسن چون آیینه ام رو داده اند
هوش مصنوعی: چشمان بی‌پروا و شجاع من در سرزمین زیبایی، مانند آینه‌ای شده که به وضوح نشان می‌دهد و به خودنمایی پرداخته است.
در تمنای لب او بوسه های آبدار
می پرستان بر لب جام و لب جو داده اند
هوش مصنوعی: در آرزوی لب او، بوسه‌های شیرین عاشقان بر لبهٔ جام و کنار چشمه می‌رقصند.
بی حنای بیعت گل نیست دستی در چمن
عندلیبان را مگر بیهوشدارو داده اند؟
هوش مصنوعی: بدون رنگ و زیبایی گرویدن به عشق و دوستی، از گل‌ها و دشت‌ها خبری نیست. آیا پرندگان خوش‌آوا بی‌خبر از حقیقت، به خواب و رویایی رفته‌اند؟