شمارهٔ ۲۱
بزم عشق است میا از در عادت به درون
شیوه مردم بیگانه سلام است اینجا
طالعی کو که گشایم در گلزار ترا؟
مغرب بوسه کنم مشرق گفتار ترا
نیست ممکن که به تدبیر توان کرد علاج
دل بیمار من (و) نرگس بیمار ترا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزم عشق است میا از در عادت به درون
شیوه مردم بیگانه سلام است اینجا
هوش مصنوعی: محفل عشق است، از در عادت وارد نشو زیرا در اینجا شیوه مردم غریبه، سلام و احوالپرسی نیست.
طالعی کو که گشایم در گلزار ترا؟
مغرب بوسه کنم مشرق گفتار ترا
هوش مصنوعی: آیا کسی پیدا میشود که من بتوانم در باغ عشق تو را ملاقات کنم؟ میخواهم در غرب، تو را ببوسم و در شرق، سخن تو را بگویم.
نیست ممکن که به تدبیر توان کرد علاج
دل بیمار من (و) نرگس بیمار ترا
هوش مصنوعی: اصلاح دل بیمار من و نرگس بیمار تو تنها با تدبیر ممکن نیست.