شمارهٔ ۲۰۶
زخم گستاخم لب تیغ شهادت میمکد
شبنم من خون خورشید قیامت میمکد
نقش شیرین شسته شد از لوح خارا و هنوز
تیشهٔ فرهاد انگشت جلادت میمکد
از دهان خضر آب زندگانی میرود
تیغ او از بس لبِ خود را به رغبت میمکد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زخم گستاخم لب تیغ شهادت میمکد
شبنم من خون خورشید قیامت میمکد
هوش مصنوعی: زخم من به قدری عمیق و شدید است که مانند تیغ شهادت، شبنم وجودم را میمکد و خون من بهقدری با ارزش و درخشان است که انگار از خورشید قیامت میریزد.
نقش شیرین شسته شد از لوح خارا و هنوز
تیشهٔ فرهاد انگشت جلادت میمکد
هوش مصنوعی: تصویر زیبا و شگفتانگیز از دل سنگ پاک شده و از بین رفته است، اما هنوز هم اثر و نشانهای از تلاش و شجاعت فرهاد در ذهن باقی مانده است. انگار که یاد و خاطرهاش هنوز زنده است و به ما یادآوری میکند که او همواره به خاطر عشق و فداکاریاش سختیها را تحمل کرده است.
از دهان خضر آب زندگانی میرود
تیغ او از بس لبِ خود را به رغبت میمکد
هوش مصنوعی: آب زندهکنندهای از دهان خضر خارج میشود و او به دلیل اینکه به شدت لب خود را با لذت میمکد، تیغی ایجاد شده است.

صائب