گنجور

شمارهٔ ۱۹۷

تا دل از زلفش جدایی کرد از جان سیر شد
نافه تا افتاد دور از ناف آهو پیر شد
روزی لب تشنگان را می دهد سامان خدا
دایه هر خونی که خورد از دست طفلان، شیر شد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دل از زلفش جدایی کرد از جان سیر شد
نافه تا افتاد دور از ناف آهو پیر شد
هوش مصنوعی: وقتی دل از زلف او جدا شد، جان دیگر رضایت نداشت و شوق را از دست داد. و زمانی که آن گیسوی با طراوت از او دور افتاد، حالتی پیر و خسته به خود گرفت.
روزی لب تشنگان را می دهد سامان خدا
دایه هر خونی که خورد از دست طفلان، شیر شد
هوش مصنوعی: روزی خداوند به تشنگان کمک خواهد کرد و به آن‌ها آب می‌دهد. هر کسی که از دست کودکان خونی ریخته است، روزی به او پاداش خواهد داد و آن خون به نوعی به شیر تبدیل می‌شود، مانند دایه‌ای که به نوزادان شیر می‌دهد.