گنجور

شمارهٔ ۱۹۴

بر گل رخسار او تا زلف پیچ و تاب زد
شهپر پروانه سیلی بر رخ مهتاب زد
از شکرخواب خزان امید بیداری نداشت
سایه سرو تو بر روی گلستان آب زد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر گل رخسار او تا زلف پیچ و تاب زد
شهپر پروانه سیلی بر رخ مهتاب زد
هوش مصنوعی: بر روی چهره او، وقتی که زلف‌هایش تاب خورد، مانند پروانه‌ای که بر چهره ماه می‌نشیند، نمایان شد.
از شکرخواب خزان امید بیداری نداشت
سایه سرو تو بر روی گلستان آب زد
هوش مصنوعی: در فصل پاییز، دیگر امیدی به بیداری و جوانه زنی نداشتم، زیرا سایه درخت سرو تو، بر روی باغ گلستان، مانند دوش آب می‌بارید.