گنجور

شمارهٔ ۱۶۳

زلفت که همچو شام غریبان گرفته است
صبح نشاط در ته دامان گرفته است
از دست رستخیز حوادث کجا رویم؟
ما را میان بادیه باران گرفته است
(این سهو بین که دیده حق ناشناس من
روی ترا برابر قرآن گرفته است)
از ابر نوبهار چمن جان گرفته است
گلزار رنگ چهره مستان گرفته است
از بس که نوبهار به تعجیل می رود
شاخ از شکوفه دست به دندان گرفته است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زلفت که همچو شام غریبان گرفته است
صبح نشاط در ته دامان گرفته است
هوش مصنوعی: زلف‌های تو مانند تاریکی‌های شب‌های غریبانه است و صبحی شادابی را در دامن خود چنگ زده است.
از دست رستخیز حوادث کجا رویم؟
ما را میان بادیه باران گرفته است
هوش مصنوعی: به کدام سمت می‌توانیم برویم وقتی که حوادث و مشکلات ما را احاطه کرده‌اند؟ در واقع ما در جایی هستیم که سختی‌ها و چالش‌ها همچون باران به ما هجوم آورده‌اند.
(این سهو بین که دیده حق ناشناس من
روی ترا برابر قرآن گرفته است)
هوش مصنوعی: این اشتباه من است که نتوانسته‌ام به درستی حق تو را بشناسم، چرا که مثل آیه‌های قرآن، زیبایی‌ات را در برابر چشمانم قرار داده‌ای.
از ابر نوبهار چمن جان گرفته است
گلزار رنگ چهره مستان گرفته است
هوش مصنوعی: بارش تازه بهار، چمن را زنده کرده و گل‌ها در باغ، جلوه‌ای شاداب و زیبا پیدا کرده‌اند که شبیه به چهرهٔ شاد و سرمست است.
از بس که نوبهار به تعجیل می رود
شاخ از شکوفه دست به دندان گرفته است
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بهار خیلی زود می‌گذرد، شاخه‌ها به خاطر شکوفه‌هایشان به دندان می‌زنند و منتظرند تا از این زیبایی بهره‌مند شوند.

حاشیه ها

1394/09/13 11:12
سعید سلطانی

ما را میان بادیه باران گرفته است...