گنجور

شمارهٔ ۱۱۵

مرا گشایش خاطر ز دامگاه بلاست
کمند وحدت من چارموجه دریاست
گره ز کار کریمان گشاده گردد زود
حباب نیم نفس بار خاطر دریاست
گریختیم به خاک از سپهر و غافل ازین
که خاک، تخته مشق محرران قضاست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا گشایش خاطر ز دامگاه بلاست
کمند وحدت من چارموجه دریاست
هوش مصنوعی: دل آرام و راحتی من از دام‌های درد و رنج به خاطر وحدت و پیوندی است که با دریا دارم؛ این پیوند مرا به سوی آزادی و آسایش هدایت می‌کند.
گره ز کار کریمان گشاده گردد زود
حباب نیم نفس بار خاطر دریاست
هوش مصنوعی: اگر مشکلات کار نیکوکاران به سرعت حل شود، مانند حبابی که با یک نفس کوچک بر روی آب ظاهر می‌شود، خاطر آسوده‌ای همچون دریا خواهیم داشت.
گریختیم به خاک از سپهر و غافل ازین
که خاک، تخته مشق محرران قضاست
هوش مصنوعی: به زمین پناه بردیم، غافل از اینکه این خاک، جایی است که تقدیرها نوشته می‌شود.