گنجور

شمارهٔ ۱۱۳

دل به منت ز من آن یار جفاکیش گرفت
گل به رغبت نتوان از کف درویش گرفت
کم خود گیر که انگشت نما می گردد
هر که چون ماه درین حلقه کم خویش گرفت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل به منت ز من آن یار جفاکیش گرفت
گل به رغبت نتوان از کف درویش گرفت
هوش مصنوعی: یار جفاکش من، به خاطر محبت و انتظار من، دلش را به من داده است، اما در عوض نمی‌توان از درویش، یعنی کسی که در فقر و تنگدستی به سر می‌برد، گلی گرفت. در واقع، نمی‌توان گل را از دست کسی که در حال احتیاج است به راحتی گرفت.
کم خود گیر که انگشت نما می گردد
هر که چون ماه درین حلقه کم خویش گرفت
هوش مصنوعی: خود را کم بگیر و در معرض دیده دیگران قرار نده، زیرا هر کس که مانند ماه در این جمع خود را کوچک کند، جلب توجه می‌کند و مورد توجه قرار می‌گیرد.