شمارهٔ ۱۱۲
جوش سودا ز سرم عقل گرانبار گرفت
این چنین گل نتوان از سر دستار گرفت
چمن آرای مرا حاجت در بستن نیست
جوش گل راه تماشایی گلزار گرفت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جوش سودا ز سرم عقل گرانبار گرفت
این چنین گل نتوان از سر دستار گرفت
هوش مصنوعی: خالی از خواهش و آرزو نیستم، اما این احساس شگفتانگیز و دلمشغولی مرا به شدت تحت تأثیر قرار داده است. حالتی که به خاطر آن نمیتوانم از حواسم به چیزهای مهم دیگر صرفنظر کنم.
چمن آرای مرا حاجت در بستن نیست
جوش گل راه تماشایی گلزار گرفت
هوش مصنوعی: چمن آرای من نیازی به بسته شدن ندارد، جلوهی گلها به اندازهای زیباست که خود به خود توجهها را جلب میکند و فضای گلزار را دلربا کرده است.

صائب