گنجور

غزل شمارهٔ ۵

منی محروم ایدن رخساردن زلف پریشاندور
بو دریای لطافت موج عنبر ایچره پنهاندور
اگر خورشید تابانیله سن سیز همشراب اولسام
لب لعل می آلودی گوزومده قانلو پیکاندور
دد و دامی مسخر ایلیوپدور جذبه عشقی
دو گون مجنون شیدا باشینه چتر سلیماندور
قاچان عاشقلرین فکرینه دوشدی اول عقیقی لب
که اونین بیر قارا کونلو لریندن آب حیواندور
منی مکر رقیب آواره قیلدی یار کوییندن
چیخاردان آدمی فردوسدن تزویر شیطاندور
مسلمانم دییرمی تک ایچر عاشقلرین قانین
منم کافر، اگر اول دشمن ایمان مسلماندور
محبت اهلی نین جام نشاطی دوردن دوشمز
نیچون چکسون خمار اول کیم همیشه ایچدیگی قاندور؟
من خاکی نه تنها اولموشام مجنون کیمی رسوا
که اولدوزدان فلک سنگ ملامت ایچره پنهاندور
فلک لر قان ایچر گوردوکجه تجرید اهلینی صائب
که یوخ سیزلر حرامی‌لر گوزینه تیغِ عریاندور

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منی محروم ایدن رخساردن زلف پریشاندور
بو دریای لطافت موج عنبر ایچره پنهاندور
آنچه مرا از رخسار محروم می‌کند زلف پریشان است. این دریای لطافت در موج عنبر پنهان است.
اگر خورشید تابانیله سن سیز همشراب اولسام
لب لعل می آلودی گوزومده قانلو پیکاندور
اگر با خورشید تابان بی‌تو شراب بنوشم لب لعل می‌آلودت در نظرم پیکان خونین است.
دد و دامی مسخر ایلیوپدور جذبه عشقی
دو گون مجنون شیدا باشینه چتر سلیماندور
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصاویری از عشق و مجنون بودن اشاره می‌کند. او به نوعی از جذبه و جاذبه‌ای که عشق به وجود می‌آورد، می‌پردازد و می‌گوید که این عشق می‌تواند انسان را به حالتی غیرعادی و دیوانه‌وار بکشاند. همچنین، با اشاره به چتر سلیمان، به قدرت و عظمت عشق و تأثیر آن بر زندگی انسان‌ها اشاره کرده است. به طور کلی، این بیت تجسمی از عشق و حال و هوای عاشقانه را به تصویر می‌کشد.
قاچان عاشقلرین فکرینه دوشدی اول عقیقی لب
که اونین بیر قارا کونلو لریندن آب حیواندور
هوش مصنوعی: عاشقان در فکر و خیال خود غرق شده‌اند و در دلشان دریاهایی از عشق و احساس جاری است.
منی مکر رقیب آواره قیلدی یار کوییندن
چیخاردان آدمی فردوسدن تزویر شیطاندور
فریبکاری رقیب مرا از کوی یار آواره کرد. آنچه آدم را از بهشت بیرون می‌کند ریاکاری شیطان است.
مسلمانم دییرمی تک ایچر عاشقلرین قانین
منم کافر، اگر اول دشمن ایمان مسلماندور
هوش مصنوعی: من مسلمانم، ولی اگر کسی به عشق خود خیانت کند، من مثل کافری هستم که به ایمان مسلمانان آسیب می‌زند.
محبت اهلی نین جام نشاطی دوردن دوشمز
نیچون چکسون خمار اول کیم همیشه ایچدیگی قاندور؟
جام نشاط اهل محبت از دور نمی‌افتد. آنکه همیشه خون می‌نوشد چگونه خماری بکشد؟
من خاکی نه تنها اولموشام مجنون کیمی رسوا
که اولدوزدان فلک سنگ ملامت ایچره پنهاندور
هوش مصنوعی: من انسان خاکی و بی‌اهمیت هستم، نه کسی بزرگ و برجسته. عشق من به کیمیای زندگی مرا رسوا کرده و ستاره‌های آسمان، سنگ‌های سرزنش را از من پنهان کرده‌اند.
فلک لر قان ایچر گوردوکجه تجرید اهلینی صائب
که یوخ سیزلر حرامی‌لر گوزینه تیغِ عریاندور
هوش مصنوعی: آسمان چون لرزان است، و از اوج خود قضا را به جانب اهلش می‌فرستد. ای صائب، بدان که چشم‌های شما چیزی جز گناه زشتی را نمی‌بیند، و شمشیر برهنه‌ای است که به سوی‌تان نشانه رفته است.