غزل شمارهٔ ۱۱
رحم قیل صائبه ساقی، می ایلن دوت الینی
نیچه ایچسون قانینی بواورگی قان اولموش؟
می دن اول چهره زیبا عرق افشان اولموش
یا سراسر گوز اولوب اوزینه حیران اولموش
بوگورن دایره نی هاله گمان ایتمه که چرخ
آغزین آچوب مه شبگردیمه حیران اولموش
گوزدن ایراق که سلطان جنون شوکتدن
هر دو گون باشیمه بیر چتر سلیمان اولموش
لب لعلین غمیدن بس که اودوبدورلار قان
خوبلارون داش اورگی کان بدخشان اولموش
تا گوروپدور نظرین وار اوخ ایلن ای قاشی یای
گل اوزین جمع قیلوب غنچه پیکان اولموش
صاف ایدنده لب جانبخشینی دورانون الی
بیر ایکی قطره داموب چشمه حیوان اولموش
غزل شمارهٔ ۱۰: توتولموش کونلوم جام ایله شادان ایلمک اولمازغزل شمارهٔ ۱۲: خط غباری عارضین آیات قرآن ایلمیش
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فع مفتعلن مفتعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رحم قیل صائبه ساقی، می ایلن دوت الینی
نیچه ایچسون قانینی بواورگی قان اولموش؟
ساقیا به صائب رحم کن. دستش را با می بگیر. این دلخون چگونه خون بخورد؟
می دن اول چهره زیبا عرق افشان اولموش
یا سراسر گوز اولوب اوزینه حیران اولموش
از شراب آن چهرهٔ زیبا عرقافشان شده است یا رویش سراسر چشم شد و حیران شده است؟
بوگورن دایره نی هاله گمان ایتمه که چرخ
آغزین آچوب مه شبگردیمه حیران اولموش
هوش مصنوعی: نمیتوانی به دایرهای که بوگوروش میزند، اعتماد کنی؛ چون به نظر میرسد چرخوفلک، آغاز حرکتش را فراموش کرده و من در شب به حیرت و confusion افتادهام.
گوزدن ایراق که سلطان جنون شوکتدن
هر دو گون باشیمه بیر چتر سلیمان اولموش
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که با هم به یاد آوردن و احیا کردن خاطرات گذشته، در دنیایی پر از جنون و شگفتی، ما هم تحت سایهی قدرت و عظمت سلیمان باشیم.
لب لعلین غمیدن بس که اودوبدورلار قان
خوبلارون داش اورگی کان بدخشان اولموش
هوش مصنوعی: لبهای لعلین (قرمز) او به قدری زیباست که مانند شقایق در دشت میدرخشد، و خون محبتش همچون سنگهای قیمتی در بدخشان میدرخشد.
تا گوروپدور نظرین وار اوخ ایلن ای قاشی یای
گل اوزین جمع قیلوب غنچه پیکان اولموش
تا دید نظر داری کماندار کمانابرو روی گلت جمع شد و غنچه پیکان شده است.
صاف ایدنده لب جانبخشینی دورانون الی
بیر ایکی قطره داموب چشمه حیوان اولموش
هوش مصنوعی: نیکوکاران در برابر زیباییهای دلنشین زندگی همچون دو قطرهای هستند که از چشمه حیات میجوشند.