غزل شمارهٔ ۱۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
من این شعر رو خیلی دوست دارم و ترجمه این شعر که استاد محمد زاه صدیق ترجمه کرده :
به جام باده این دل، دلبرا شادان نمی گردد
لب پسته به انگشت مهی خندان نمی گردد
چه پوچ است این که زاهد در جهان صاحب نظر باشد
سیاهین خاک هرگز چشمه ی حیوان نمی گردد
به تندر می شکافد ابر در جولان رعد و برق
دلا! در پرده ی دل، عشق هم پنهان نمی گردد
نگردد سیر گر هم خون عالم را بنوشد تیغ
که یار از کشتن عشّاق خود نالان نمی گردد
تو اشک چشم من را در فلک، در آسمان ها جوی
حباب اندر بلورین قصرها توفان نمی گردد
نیارد کس منِ مجنون را عاقل کند حاشا
که مشک ناب ، خون با حرف این و آن نمی گردد گذشته از خطا صائب، نموده خون آهو مشک
نگو عصیان ، اطاعت ، کفر هم ایمان نمی گردد
من هم این غزل رو خیلی دوست دارم. ترجمهای که وحید ارائه دادن هم جالب بود، ممنون. فکر کنم اونجا که میگه حبابی قصلر ایچینده توفان ایلمک اولماز، ترجمهش میشه توی قصرهای حبابی (استعاره از چشم) نمیشه توفان به پا کرد. به همین خاطر تو اشک چشم من را در فلک، در آسمان ها جوی!
با احترام به دکتر محمدزاده صدیق باید عرض کنم که این کار ایشان را به عنوان یک ترجمه نمیتوانم بپذیرم. ایشان سعی نموده اند ترجمه را به صورت شعر بنویسند و این باعث شده که به خاطر حفظ قافیه و ... از کلماتی استفاده کنند که معنای واقعی شعر را نمی رساند. معنی مصرع اول و بیت پنجم را برایتان مینویسم، بقیه اش را خودتان حدس بزنید.
مصرع اول:
"دل شکسته ام را با جام می شادان نمی توان کرد."
بیت پنجم:
"شمشیر اگر بنوشد خون عالم را ، سیرآبی نمیداند.
تو را از قتل عشاق پشیمان نمی توان کرد."
سپاسگزار از وقت و توجه شما
دقت شود که املای صحیح تر واژه چیقگیل ، «چیخگیل» است
توضیحات مستقیم کتاب ¹:
çıxgil: صیغه دوم شخص مفرد وجه امر موکد از مصدر çıxmaq
cıx : بن فعل ، qil/qıl : نشانه تاکید که به فعل امر می پیوندد.
1. صائب در کارنامه ادبی دکتر ح.م.صدیق / تهران، تکدرخت، 1391/ نرگس سادات، ژاله امیری/ ص329