گنجور

غزل شمارهٔ ۹۶۲

من به دوزخ می روم، زاهد اگر در جنت است
دوزخ ارباب معنی صحبت بی نسبت است
عارفان را در لباس فقر بودن آفت است
هم لباس خلق گشتن پرده دار شهرت است
دست شستن نیست چندان کاری از موج سراب
دامن افشاندن به دنیا از قصور همت است
عالم روشن به چشمش زود می گردد سیاه
هر که چون پروانه بی درد، عاشق صحبت است
موشکافان از پریشانی نمی تابند روی
طره آشفتگی شیرازه جمعیت است
بهر نخجیری است هر دامی درین نخجیرگاه
حلقه دام چشم از بهر شکار عبرت است
صحبت عاشق گران بر خاطر معشوق نیست
طوق قمری سرو بستان را کمند وحدت است
حسن و عشق از یک گریبان سر برون آورده اند
این شرر در سنگ با پروانه گرم صحبت است
عشق هر کس را که خواهد می کند زیر و زبر
پشت و روی جنس دیدن بر خریدن حجت است
از نسیم شکوه گرد کلفت از دل می رود
شکوه چون در دل گره گردید، تخم کلفت است
می برد فیض جواهر سرمه از گرد ملال
هر که چون آیینه صائب در مقام حیرت است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من به دوزخ می روم، زاهد اگر در جنت است
دوزخ ارباب معنی صحبت بی نسبت است
هوش مصنوعی: من به جهنم می‌روم، اگرچه زاهد در بهشت است، اما صحبت از جهنم برای کسی که به عمق معنی رسیده، بی‌مورد است.
عارفان را در لباس فقر بودن آفت است
هم لباس خلق گشتن پرده دار شهرت است
هوش مصنوعی: عارفان اگر در لباس فقر باشند، به مشکل برمی‌خورند و این وضعیت برای آن‌ها زیان‌آور است. آن‌ها زمانی که با مردم معمولی در می‌آمیزند و خود را شبیه به آن‌ها می‌سازند، باعث می‌شود که در زیر این ظاهر از شهرت و معروفیت پنهان شوند.
دست شستن نیست چندان کاری از موج سراب
دامن افشاندن به دنیا از قصور همت است
هوش مصنوعی: به این معناست که غرق شدن در دنیا و مشکلات آن به سادگی اتفاق نمی‌افتد و اگر کسی در زندگی به موفقیت نمی‌رسد، این ناشی از ناتوانی و کمبود تلاش خود اوست. یعنی باید کوشید تا به خواسته‌ها رسید و نباید به سادگی شکست را پذیرفت.
عالم روشن به چشمش زود می گردد سیاه
هر که چون پروانه بی درد، عاشق صحبت است
هوش مصنوعی: هر فردی که به عشق و محبت می‌پردازد، اگر به دردی دچار نشود و خود را به دشواری‌ها نزنند، ممکن است دنیای روشن و زیبا را به راحتی تیره و تار ببیند.
موشکافان از پریشانی نمی تابند روی
طره آشفتگی شیرازه جمعیت است
هوش مصنوعی: تحلیل‌گران از بی‌نظمی و ناامنی نمی‌توانند بر روی زیبایی‌های ملی که در بین افراد وجود دارد، تکیه کنند.
بهر نخجیری است هر دامی درین نخجیرگاه
حلقه دام چشم از بهر شکار عبرت است
هوش مصنوعی: در این مکان شکار، هر دام به نوعی برای به دام انداختن جانوران طراحی شده است. همچنین، نگاه به این دام‌ها می‌تواند به ما درس‌های مهمی درباره شکار و احتیاط بدهد.
صحبت عاشق گران بر خاطر معشوق نیست
طوق قمری سرو بستان را کمند وحدت است
هوش مصنوعی: گفت‌وگوی عاشق برای محبوبش سنگین و دشوار است، همان‌طور که طوق پرنده‌ای به گردن درختان بستان، نشانه پیوند و وحدت است.
حسن و عشق از یک گریبان سر برون آورده اند
این شرر در سنگ با پروانه گرم صحبت است
هوش مصنوعی: زیبایی و محبت از یک منبع نشأت گرفته‌اند؛ این شعله در سنگ، با پروانه در حال گفتگو و تبادل احساس است.
عشق هر کس را که خواهد می کند زیر و زبر
پشت و روی جنس دیدن بر خریدن حجت است
هوش مصنوعی: عشق هر کسی را که بخواهد به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد و از هر طرف او را دچار تحول می‌کند. در این فرآیند، مشاهده و درک واقعیات از طریق محبت و احساسات، نشانه‌ای قوی و معتبر محسوب می‌شود.
از نسیم شکوه گرد کلفت از دل می رود
شکوه چون در دل گره گردید، تخم کلفت است
هوش مصنوعی: نسیم خوشبو از پیرامون می‌وزد و به دل می‌رساند که زیبایی و غرور به دل گره خورده است. همانطور که در دل، عشق و زیبایی هم‌پیوند و مانده، در واقع این عشق، بذر و آغاز احساسات عمیق است.
می برد فیض جواهر سرمه از گرد ملال
هر که چون آیینه صائب در مقام حیرت است
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند آیینه در مقام حیرت و شگفتی باشد، می‌تواند از دل‌خوشی‌های زندگی بهره‌مند شود و از مشکلات و غم‌ها فاصله بگیرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۶۲ به خوانش عندلیب