گنجور

غزل شمارهٔ ۹۴

از سیه‌بختی نگردد دیده گریان برق را
می‌شود ز ابرِ سیه آیینه رخشان برق را
پردهٔ ناموس نتواند حجابِ عشق شد
ابر چون پنهان کند در زیرِ دامان برق را؟
چرب‌نرمی می‌کند خصم سبکسر را دلیر
می‌شود سنگِ فسان ابرِ بهاران برق را
عاشقان را کثرتِ اغیار سدِّ راه نیست
جوشِ خار و خس نسازد تنگ میدان برق را
می‌تواند سوزِ دل را گریه هم تخفیف داد
آب بر آتش زند گر ابر و باران برق را
خار و خس را مویِ آتش دیده‌کردن سهل نیست
پیچ و خم باشد به جا در رشتهٔ جان برق را
نیست از بختِ سیه دل‌های روشن را ملال
هست در ابرِ ترشرو چهرهٔ خندان برق را
می‌کند گل، حسنِ شوخ از پردهٔ شرم و حیا
تیغ‌بازیهاست در ابرِ بهاران برق را
ای که پرسی چیست حالِ دل ترا در چنگِ عشق
گوی مومین چون بود در پیشِ چوگان برق را؟
حسن را پروای عاجز‌نالیِ عشاق نیست
دل نمی‌سوزد به فریادِ نیستان برق را
می‌نماید خویش را از زیر چادر حسنِ شوخ
ابر نتواند شدن مانع ز جولان برق را
برگرفت از لب مرا مُهرِ خموشی رازِ عشق
ابر صائب چون تواند کرد پنهان برق را؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از سیه‌بختی نگردد دیده گریان برق را
می‌شود ز ابرِ سیه آیینه رخشان برق را
هوش مصنوعی: از بدشانسی، چشم نمی‌تواند دیدن برق را که از ابرهای تیره می‌تابد، تجربه کند.
پردهٔ ناموس نتواند حجابِ عشق شد
ابر چون پنهان کند در زیرِ دامان برق را؟
هوش مصنوعی: عشق نمی‌تواند زیر پوشش ناموس پنهان بماند، مانند ابر که نمی‌تواند برق را در زیر دامان خود مخفی کند.
چرب‌نرمی می‌کند خصم سبکسر را دلیر
می‌شود سنگِ فسان ابرِ بهاران برق را
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف حالتی می‌پردازد که در آن خصم یا دشمن، با نرمی و فریبایی خود را قوی و دلیر نشان می‌دهد. مانند بارانی بهاری که درخشندگی و زیبایی خود را به نمایش می‌گذارد و می‌تواند تأثیرگذار باشد. در واقع، این بیان به تضاد و تقابل میان ظواهر زیبا و واقعیت‌های پنهان اشاره دارد.
عاشقان را کثرتِ اغیار سدِّ راه نیست
جوشِ خار و خس نسازد تنگ میدان برق را
هوش مصنوعی: عاشقان به تنهایی نمی‌توانند از دیگران متاثر شوند و این درختان بی‌فایده و علف‌های هرز نمی‌توانند مانع پیشرفت آن‌ها شوند. عشق واقعی را هیچ مانعی بازنمی‌دارد و درخشش نور آن همیشه پابرجاست.
می‌تواند سوزِ دل را گریه هم تخفیف داد
آب بر آتش زند گر ابر و باران برق را
هوش مصنوعی: توجه به احساسات عمیق و دردناک می‌تواند به کاهش شدت این احساسات کمک کند، درست مانند این که باران می‌تواند آتش را خاموش کند.
خار و خس را مویِ آتش دیده‌کردن سهل نیست
پیچ و خم باشد به جا در رشتهٔ جان برق را
هوش مصنوعی: دیدن خار و خس در آتش آسان نیست، چرا که در این مسیر پیچ و خم‌هایی وجود دارد که جان را به چالش می‌کشد.
نیست از بختِ سیه دل‌های روشن را ملال
هست در ابرِ ترشرو چهرهٔ خندان برق را
هوش مصنوعی: افراد با دل‌های روشن و خوشبین نباید از سرنوشت‌های ناخوشایند ناامید شوند؛ حتی در زمانی که آسمان تیره و ابری است، می‌توانند لبخندی همچون درخشش برق را حفظ کنند.
می‌کند گل، حسنِ شوخ از پردهٔ شرم و حیا
تیغ‌بازیهاست در ابرِ بهاران برق را
هوش مصنوعی: گل با زیبایی و طراوت خود، جلوه‌ای از شادابی و سرزندگی را در پرده‌ای از شرم و حیا به نمایش می‌گذارد. در این فصل بهار، حرکات و زیبایی‌های او به مانند جلب توجه برق در آسمان است.
ای که پرسی چیست حالِ دل ترا در چنگِ عشق
گوی مومین چون بود در پیشِ چوگان برق را؟
هوش مصنوعی: ای کسی که از حال دل من می‌پرسی، در چنگال عشق، حال مومن مانند حال کسی است که در مسابقه چوگان با برق مواجه می‌شود.
حسن را پروای عاجز‌نالیِ عشاق نیست
دل نمی‌سوزد به فریادِ نیستان برق را
هوش مصنوعی: حسن به درد و ناله‌ی عاشقان توجهی ندارد و دلش برای فریاد نیستان نمی‌سوزد.
می‌نماید خویش را از زیر چادر حسنِ شوخ
ابر نتواند شدن مانع ز جولان برق را
هوش مصنوعی: ابرهای زیبا و بازیگوش، نمی‌توانند مانع از درخشش و تلاتو برق شوند. آن‌ها با وجود چادر خود، نتوانند جلوی نمایان شدن زیبایی را بگیرند.
برگرفت از لب مرا مُهرِ خموشی رازِ عشق
ابر صائب چون تواند کرد پنهان برق را؟
هوش مصنوعی: لب‌های من سکوتی را بر خود دارند که راز عشق را حفظ می‌کند. اما چگونه می‌تواند ابر، که در خود باران را پنهان کرده است، برق را مخفی کند؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹۴ به خوانش عندلیب