اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میشوند از سردمهری دوستان از هم جدا
برگها را میکند باد خزان از هم جدا
هوش مصنوعی: دوستان به خاطر بیمحبتی از یکدیگر جدا میشوند، همانطور که باد پاییز برگها را از هم میكند و جدا میسازد.
قطره شد سیلاب و واصل شد به دریای محیط
تا به کی باشید ای بی غیرتان از هم جدا
هوش مصنوعی: این شعر به ارتباط و اتحاد اشاره دارد. قطرهای که به دریا میپیوندد، نمادی از فردی است که به جمع یا کل بزرگتری ملحق میشود. پیام آن دعوت به وحدت و پرهیز از جدایی است. این یادآوری است که انسانها باید از تفرقه و جدایی پرهیز کنند و به یکدیگر بپیوندند.
گر دو بی نسبت به هم صد سال باشند آشنا
می کند بی نسبتی در یک زمان از هم جدا
هوش مصنوعی: اگر دو نفر بدون هیچ نسبتی به هم صد سال همدیگر را بشناسند، اما در یک لحظه بینسبتی و عدم پیوند آنها باعث میشود که از هم فاصله گیرند و جدا شوند.
در نگیرد صحبت پیر و جوان با یکدگر
تا به هم پیوست، شد تیر و کمان از هم جدا
هوش مصنوعی: گفتگو بین افراد از نسلهای مختلف زمانی مؤثر و هماهنگ است که هرکدام به جایگاه و دیدگاه دیگری احترام بگذارند؛ در غیر این صورت، همسویی و ارتباط آنها مانند تیر و کمانی است که از هم جدا شدهاند و توانایی ایجاد اثر مشترک را ندارند.
میپذیرد چون گلاب از کوره رنگ اتحاد
گرچه باشد برگ برگ گلستان از هم جدا
هوش مصنوعی: او مانند گلاب از کورهای که رنگ اتحاد میدهد میپذیرد، هرچند که برگهای گلستان از هم جدا باشند.
تا تو را از دور دیدم رفت عقل و هوش من
می شود نزدیک منزل کاروان از هم جدا
هوش مصنوعی: زمانی که تو را از فاصله دیدم، تمام عقل و هوش من رفت. انگار که کاروان به منزل نزدیک شده و افرادش از هم جدا میشوند.
تا چو زنبور عسل در چشم هم شیرین شوند
به که باشد خانههای دوستان از هم جدا
هوش مصنوعی: بهتر است که دوستیها آنقدر شیرین و نزدیک باشد که مثل زنبور عسل، دلها را شاد کند و خانههای دوستان از یکدیگر دور نباشد.
در خموشی حرفهای مختلف یک نقطهاند
میکند این جمع را تیغ زبان از هم جدا
هوش مصنوعی: در سکوت، نظرات و ایدههای متفاوتی وجود دارد که به نوعی به هم پیوستهاند، اما زبان مانند شمشیری این جمع را از یکدیگر جدا میکند.
پیش ارباب بصیرت گفتگوی عشق و عقل
هست چون بیداری و خواب گران از هم جدا
هوش مصنوعی: در حضور کسانی که درک عمیق دارند، عشق و عقل در حال گفتگو هستند، مانند فرق بین بیداری و خواب سنگین که کاملاً از هم متمایز هستند.
گرچه در صحبت قسمها بر سر هم میخورند
خون خود را میخورند این دوستان از هم جدا
هوش مصنوعی: هرچند که در گفتار، دوستان وعده و قسمهایی به یکدیگر میدهند و در ظاهر کنار هم هستند، اما در واقع از یکدیگر آسیب میزنند و به همدیگر لطمه میزنند.
نیست ممکن آشنایان را جدا کردن ز هم
میکند بیگانگان را آسمان از هم جدا
هوش مصنوعی: نمیتوان دوستان و آشنایان را از یکدیگر جدا کرد؛ همانطور که آسمان بیگانگان را از هم دور میکند.
لفظ و معنی را به تیغ از یکدگر نتوان برید
کیست صائب تا کند جانان و جان از هم جدا؟
هوش مصنوعی: زبان و مفهوم را نمیتوان از هم جدا کرد. کیست که بتواند معشوق و جان را از یکدیگر تفکیک کند؟
حاشیه ها
بسیار زیبا؛
تشریح دقیق روانشناسی اجتماعی دوستی های دائم و دوستی های ناپایدار.
1400/10/17 09:01
وحید حسن پور
«می شود نزدیک منزل کاروان از هم جدا » این قسمتش رو نمیتونم با بیت قبلی به هم منتسب کنم . شاعر انگار خوب پیش میره ولی در این نقطه پرش معنایی داره ...
1400/10/17 22:01
ملیکا رضایی
درود بر شما
مصراع اول میگوید که تا یار را دیدم یعنی تو که معشوق باشد را دیدم، عقل و هوش من رفت و در مصراع دوم با زیرکی گفته که عقل و هوش چون کاروانی ست که دارد از منزل که دل باشد دور میشود ...یعنی عقل و گویی خود انسان در حال دور شدن است از خود ...یا تبدیل شدن به عاشق یا شکوفایی یک حس و تجربه جدید و غریب در انسان
1400/10/18 22:01
غزل بختیاری
💚🍀
1400/10/18 22:01
غزل بختیاری
تا طرف رو دیده عقل و هوشش رفته ...
تشبیه کرده به یک کاروانی که وقتی میرسن به مقصد کاروانیان هر کدام سمتی میرن و از هم جدا میشن ...
خیلی قشنگ بود ...
1402/01/03 15:04
Khishtan Kh
در میان کثرت زبانبازان که دل از کسان ربودند
صائب،تو زه خویشتن جان ربودی به دمی شکر زبانی
❤