غزل شمارهٔ ۸۸۴
مد کوتاهی است صبح از دفتر احسان شب
سرمکش چون خامه زنهار از خط فرمان شب
مشرق خورشید می گردد گریبانش چو صبح
هر که آویزد ز روی صدق در دامان شب
هست در ابر سیه باران رحمت بیشتر
تازه رو دارد سفال خاک را ریحان شب
ماهرویی هست پنهان زیر این چتر سیاه
سرسری مگذر چو باد از زلف مشک افشان شب
می رساند دور گردان را به معراج وصول
در نظر واکردنی شبدیز خوش جولان شب
تخم اشکی را که افشانند در دامان او
همچو پروین خوشه گوهر کند دهقان شب
شیوه او نیست غمازی چو صبح پی سفید
عاصیان را پرده پوشی می کند دامان شب
پرده غفلت حجاب چشم خواب آلود توست
ورنه لبریزست از الوان نعمت، خوان شب
چون سکندر، عالمی سرگشته در این ظلمتند
تا که را سیراب سازد چشمه حیوان شب
غافلان را پرده خواب است، ورنه از شرف
اهل دل را جامه کعبه است شادروان شب
در ته این زنگ هست آیینه سیمایی نهان
چشم ظاهربین نبیند خوبی پنهان شب
من چسان از روی ماهش چشم بردارم، که هست
با هزاران چشم روشن، آسمان حیران شب
پیش چشم هر که صائب روشن است از نور دل
آیه رحمت بود سر تا سر دیوان شب
غزل شمارهٔ ۸۸۳: گرچه افکندم به روغن، نان خلق از خوی چربغزل شمارهٔ ۸۸۵: بی قراران را ازان یکتای بی همتا طلب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مد کوتاهی است صبح از دفتر احسان شب
سرمکش چون خامه زنهار از خط فرمان شب
هوش مصنوعی: صبح به سرعت کوتاه میگذرد و شب از خوشی خاطراتش به ما میرسد. درست مثل اینکه شب مثل قلمی است که باید از خطا و اشتباهاتش مراقب باشیم.
مشرق خورشید می گردد گریبانش چو صبح
هر که آویزد ز روی صدق در دامان شب
هوش مصنوعی: هر کس که با صداقت و حقیقت زندگی کند، در صبحگاهان به این حقیقت پی میبرد و در مییابد که شکستها و تاریکیهای شب، در نهایت به روشنایی و بیداری میانجامند.
هست در ابر سیه باران رحمت بیشتر
تازه رو دارد سفال خاک را ریحان شب
هوش مصنوعی: باران رحمت بیشتر در ابرهای سیاه وجود دارد و خاکی که مانند سفال تازه است، بوی خوش ریحان شب را میدهد.
ماهرویی هست پنهان زیر این چتر سیاه
سرسری مگذر چو باد از زلف مشک افشان شب
هوش مصنوعی: جوانی زیبا و دلربا در زیر چادر تاریکی پنهان شده است. بیملاحظه و به طور سطحی از کنارش عبور نکنید، زیرا مانند نسیم از میان موهای مشکی و خوشبو در شب میگذرد.
می رساند دور گردان را به معراج وصول
در نظر واکردنی شبدیز خوش جولان شب
هوش مصنوعی: گردان دور، به سمت عروج و رسیدن به حقایق بلند، با نمایشی زیبا و شگفتانگیز در شب، حرکت میکند.
تخم اشکی را که افشانند در دامان او
همچو پروین خوشه گوهر کند دهقان شب
هوش مصنوعی: دانههای اشکی که در دامان او ریخته میشود، مانند خوشههای درخشان پروین، برای کشاورز در شب مانند مروارید ارزشمند خواهد بود.
شیوه او نیست غمازی چو صبح پی سفید
عاصیان را پرده پوشی می کند دامان شب
هوش مصنوعی: روش او این نیست که مانند صبح، عاصیان را افشا کند، بلکه شب آنها را در خود پنهان میکند.
پرده غفلت حجاب چشم خواب آلود توست
ورنه لبریزست از الوان نعمت، خوان شب
هوش مصنوعی: پردهای که مانع از دیدن واقعیات میشود، به خواب آلودگی تو برمیگردد. در حالی که خوانی از نعمتها و زیباییها در زمان شب به وفور وجود دارد.
چون سکندر، عالمی سرگشته در این ظلمتند
تا که را سیراب سازد چشمه حیوان شب
هوش مصنوعی: مثل سکندر، جهانی از انسانها در این تاریکی سرگردان هستند تا چه کسی را با چشمه حیات شب سیراب کند.
غافلان را پرده خواب است، ورنه از شرف
اهل دل را جامه کعبه است شادروان شب
هوش مصنوعی: غافلان در خواب غفلت هستند و از واقعیتها بیخبرند، اما اهل دل، که بیدار و درک کننده هستند، در لباس پاک و مقدسی چون جامه کعبه در شب شاداب و زیبا قرار دارند.
در ته این زنگ هست آیینه سیمایی نهان
چشم ظاهربین نبیند خوبی پنهان شب
هوش مصنوعی: در عمق این زنگار، آینهای نهفته است که تصویری از زیبایی را نشان میدهد. اما کسانی که تنها به ظواهر نگاه میکنند، قادر به دیدن این زیبایی پنهان شب نیستند.
من چسان از روی ماهش چشم بردارم، که هست
با هزاران چشم روشن، آسمان حیران شب
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم از تماشای چهره ماهش چشم بردارم، در حالی که آسمان شب با هزاران ستاره روشنا دارد و حیران است؟
پیش چشم هر که صائب روشن است از نور دل
آیه رحمت بود سر تا سر دیوان شب
هوش مصنوعی: در پیش نظر هر کسی، دل صائب روشن است و به دستور عشق و محبت، همه دیوان شب به عنوان نشانهای از رحمت خداوند نمایان میشود.