گنجور

غزل شمارهٔ ۸۸۱

کی سفیدی می تواند شد به چشم ما نقاب؟
کف چه باشد تا شود بر چهره دریا نقاب
دیده خورشید نتوان بست با دستار صبح
چون تواند شد حجاب دیده بینا نقاب؟
برق را فانوس نتواند حصاری ساختن
بر دل روشن نپوشد جامه دیبا نقاب
روی خاک از دیده امید، نرگس زار شد
تا کجا بگشاید از رخ یار بی پروا نقاب
شرمگینان از رخ مستور می یابند جان
جلوه صبح قیامت می کند اینجا نقاب
حسن شرم آلود نتواند حریف ما شدن
می پرد چون نامه محشر ز آه ما نقاب
معنی رنگین به نازکدل رساند خویش را
باده گلگون ندارد بهتر از مینا نقاب
آتش هموار می خواهد کباب اهل دل
زینهار از روی عالمسوز خود مگشا نقاب
شد فلک درمانده از تسخیر نور آفتاب
حسن او را چون سپرداری کند تنها نقاب؟
صیقل آیینه حسن است چشم پاک ما
می کند پنهان رخ او را ز ما بیجا نقاب
در حریم کبریا، بی پردگان را بار نیست
بر رخ طاعت فکن از دامن شبها نقاب
معنی بی لفظ را ادراک کردن مشکل است
چهره نازک همان بهتر که باشد با نقاب
ما به یک دیدن ازان رخسار صائب قانعیم
سخت می ترسیم بی رویی کند با ما نقاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی سفیدی می تواند شد به چشم ما نقاب؟
کف چه باشد تا شود بر چهره دریا نقاب
هوش مصنوعی: آیا می‌توان چیزی در چشم ما به‌عنوان نقابی سپید به نظر بیاید؟ و چگونه می‌شود که کف دریا بر روی چهره‌اش مانند نقابی قرار بگیرد؟
دیده خورشید نتوان بست با دستار صبح
چون تواند شد حجاب دیده بینا نقاب؟
هوش مصنوعی: نمی‌توانیم با یک دستار صبح، نور خورشید را بپوشانیم؛ چگونه ممکن است که حجاب، چشم‌های بینا را بپوشاند و از دیدن بازدارد؟
برق را فانوس نتواند حصاری ساختن
بر دل روشن نپوشد جامه دیبا نقاب
هوش مصنوعی: برق نمی‌تواند به وسیله یک فانوس حصاری بسازد، همچنین دل روشنی که جامه‌ی نازک و زیبا به تن ندارد، نمی‌تواند پنهان بماند.
روی خاک از دیده امید، نرگس زار شد
تا کجا بگشاید از رخ یار بی پروا نقاب
هوش مصنوعی: به روی زمین، به خاطر امید، چشمان نرگس به کجا می‌تواند براثر زیبایی یار بی‌پروا، پرده‌اش را کنار بزند؟
شرمگینان از رخ مستور می یابند جان
جلوه صبح قیامت می کند اینجا نقاب
هوش مصنوعی: افراد شرمگین از چهره‌ای پنهان، زندگی و حیات را دریافت می‌کنند. اینجا، نمایی از صبح قیامت به نمایش درمی‌آید که همچون پوششی است.
حسن شرم آلود نتواند حریف ما شدن
می پرد چون نامه محشر ز آه ما نقاب
هوش مصنوعی: زیبایی شرمگین نمی‌تواند با ما رقابت کند؛ او چون نامه‌ای از قیامت، از درد ما فرار می‌کند.
معنی رنگین به نازکدل رساند خویش را
باده گلگون ندارد بهتر از مینا نقاب
هوش مصنوعی: رنگین بودن و زیبایی، دل لطیف را به خود جذب می‌کند و او را به خوشی و شادابی می‌رساند. وقتی شراب قرمزرنگ در دست است، هیچ چیز نمی‌تواند بهتر از زیبایی مینا باشد که دل را به وجد می‌آورد.
آتش هموار می خواهد کباب اهل دل
زینهار از روی عالمسوز خود مگشا نقاب
هوش مصنوعی: آتش برای کباب کردن دل‌های پاک و اهل عشق نیاز به یک بستر مناسب دارد، پس مراقب باش که چهره‌ای که قادر به سوزاندن دل‌هاست را نپوشانی.
شد فلک درمانده از تسخیر نور آفتاب
حسن او را چون سپرداری کند تنها نقاب؟
هوش مصنوعی: فلک از کنترل نور زیبایی او خسته و ناتوان شده است، چگونه می‌تواند او را زیر یک نقاب پنهان کند در حالی که همچون سپری در برابر نور خورشید است؟
صیقل آیینه حسن است چشم پاک ما
می کند پنهان رخ او را ز ما بیجا نقاب
هوش مصنوعی: چشم پاک ما مانند آینه‌ای است که زیبایی را به خوبی نشان می‌دهد، اما به خاطر پاکی و صداقت خود، چهره معشوق را از ما پنهان می‌کند و بی‌دلیل مانع دیدن او می‌شود.
در حریم کبریا، بی پردگان را بار نیست
بر رخ طاعت فکن از دامن شبها نقاب
هوش مصنوعی: در جایگاه الهی، افرادی که از مقام و عظمت دورند، هیچ باری بر دوش ندارند. بنابراین، از دامن شب‌ها پرده بردار و طاعت را به نمایش بگذار.
معنی بی لفظ را ادراک کردن مشکل است
چهره نازک همان بهتر که باشد با نقاب
هوش مصنوعی: درک معانی بدون کلام دشوار است؛ بهتر است که زیبایی چهره لطیف تنها با پرده‌ای پوشیده شود.
ما به یک دیدن ازان رخسار صائب قانعیم
سخت می ترسیم بی رویی کند با ما نقاب
هوش مصنوعی: ما فقط به یک بار دیدن آن چهره زیبا راضی هستیم و خیلی نگرانیم که مبادا با ما به دور از صداقت و ظاهر واقعی باشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۸۱ به خوانش عندلیب