غزل شمارهٔ ۸۸۰
در هوای ابر لازم نیست در مینا شراب
می کند هر قطره باران کار صد دریا شراب
شب نشین با دختر رز عمر جاوید آورد
فیض آب خضر دارد در دل شبها شراب
تنگنای شهر جای نشأه سرشار نیست
داد جولان می دهد در دامن صحرا شراب
لاله در خارا خمار از باده لعلی شکست
می شود از سنگ بهر میکشان پیدا شراب
می زنم جوشی به زور باده در دیر مغان
سالها شد تا چو خم دارد مرا بر پا شراب
حسن سعی نوبهار از سرو و گل ظاهر شود
می نماید خویش را در ساغر و مینا شراب
تیغ کوه از چشمه سار ابر گردد آبدار
سربلندان را رسد از عالم بالا شراب
نیست از تدبیر، می دادن به ما دیوانگان
کار روغن می کند بر آتش سودا شراب
ما خمارآلودگان را بی شرابی می کشد
عمر ما باقی است، تا باقی است در مینا شراب
نیست پای شمع را از شمع جز ظلمت نصیب
زنگ نتوانست بردن از دل مینا شراب
چون پر پروانه سوزد پرده ناموس را
چون شود از عکس ساقی آتشین سیما شراب
برق عالمسوز نتواند به گرد ما رسید
این چنین کز خویش بیرون می برد ما را شراب
باده می باید که باشد، عقل گو هرگز مباش
در کدوی سر خرد کم به که در مینا شراب
زاهدان خشک را چون توبه می در هم شکست
این سزای آن که می گیرد به استغنا شراب
دست چون از دامن مینای می کوته کنیم؟
می دهد ما را خبر از عالم بالا شراب
تا نمی در جویبار همت سرشار هست
کی کند صائب گدایی از در دلها شراب؟
غزل شمارهٔ ۸۷۹: چون چراغ روز، با آن روشنایی آفتابغزل شمارهٔ ۸۸۱: کی سفیدی می تواند شد به چشم ما نقاب؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در هوای ابر لازم نیست در مینا شراب
می کند هر قطره باران کار صد دریا شراب
هوش مصنوعی: در هوای ابری، نیازی به شراب در مینا نیست، زیرا هر قطره باران، همچون شراب بسیار ارزشمندی است و تأثیرش برابر با صد دریا شراب را دارد.
شب نشین با دختر رز عمر جاوید آورد
فیض آب خضر دارد در دل شبها شراب
هوش مصنوعی: در شب، کسی که با دختر گل نشسته است، زندگی جاودانی را به دست میآورد. او در دل شبها از نوشیدنیای برخوردار است که مانند آب حیات، دوام و لذت را به همراه دارد.
تنگنای شهر جای نشأه سرشار نیست
داد جولان می دهد در دامن صحرا شراب
هوش مصنوعی: در شهر، جایی برای زندگی پرانرژی و شاداب وجود ندارد. اما در دامن طبیعت، فضای آزاد و شادی وجود دارد که میتوان به راحتی از آن لذت برد و از طعم شراب بهره برد.
لاله در خارا خمار از باده لعلی شکست
می شود از سنگ بهر میکشان پیدا شراب
هوش مصنوعی: در این متن به تصاویر زیبایی از طبیعت و احساسات اشاره شده است. به طور کلی، گل لاله که در دل سنگها میروید، با زیبایی و لطافتش تحت تأثیر نوشیدنی خوشمزهای قرار میگیرد. این شعر به احساساتی مانند شگفتی و زیبایی در کنار سختی و سنگینی طبیعت اشاره دارد. در واقع، زیبایی میتواند از دل سختیها و چالشها خارج شود و نمایان شود.
می زنم جوشی به زور باده در دیر مغان
سالها شد تا چو خم دارد مرا بر پا شراب
هوش مصنوعی: من برای رهایی از غم و افسردگی به میخانه میروم و سالهاست که وقتی خم شراب را در دست دارم، خودم را سرشار از شادی و سرزندگی مییابم.
حسن سعی نوبهار از سرو و گل ظاهر شود
می نماید خویش را در ساغر و مینا شراب
هوش مصنوعی: زیبایی و تلاش بهار از درخت سرو و گلها نمایان میشود و خود را در جام و ظرف شراب نشان میدهد.
تیغ کوه از چشمه سار ابر گردد آبدار
سربلندان را رسد از عالم بالا شراب
هوش مصنوعی: تیغ کوه مانند آبی پرتوان از چشمههای ابر خواهد شد و به بلندمرتبان نعمت آسمانی به شکل شراب میرسد.
نیست از تدبیر، می دادن به ما دیوانگان
کار روغن می کند بر آتش سودا شراب
هوش مصنوعی: اعمال و تدابیر ما دیوانهوار است و هیچ تأثیری در مدیریت کارها ندارد. مانند روغن که بر روی آتش سودا ریخته میشود، شراب همچنان به اوج میرسد و نه تنها کم نمیشود، بلکه افزایش مییابد.
ما خمارآلودگان را بی شرابی می کشد
عمر ما باقی است، تا باقی است در مینا شراب
هوش مصنوعی: ما کسانی که مست و سرمستیم، بدون نوشیدنی هم عمرمان سپری میشود. تا زمانی که هنوز در ظرف شراب چیزی باقی مانده، زندگی ادامه دارد.
نیست پای شمع را از شمع جز ظلمت نصیب
زنگ نتوانست بردن از دل مینا شراب
هوش مصنوعی: شمع نمیتواند از خود نور بیفشاند، چرا که تنها تاریکی به پایش خواهد ماند و نمیتوان از دل مینا، شراب را بیرون آورد.
چون پر پروانه سوزد پرده ناموس را
چون شود از عکس ساقی آتشین سیما شراب
هوش مصنوعی: وقتی که پروانه در شعلههای آتش میسوزد، پردهی حیا و حرمت از بین میرود. در این حالت، وقتی که به تصویر آن ساقی با چهرهی آتشین نگاه میکنیم، شراب به وجود میآید.
برق عالمسوز نتواند به گرد ما رسید
این چنین کز خویش بیرون می برد ما را شراب
هوش مصنوعی: برق سوزان و خیرهکنندهای نمیتواند به ما نزدیک شود، زیرا انقدری سرمست کننده است که ما را از خودمان دور میبرد.
باده می باید که باشد، عقل گو هرگز مباش
در کدوی سر خرد کم به که در مینا شراب
هوش مصنوعی: برای لذت بردن از شراب، باید بادهای باشد؛ عقل را بگذار کنار، زیرا در ظرف کوچک عقل، اندیشه و خرد کمتر به دست میآید تا در ظرف بزرگتری مانند مینا که شراب را در خود دارد.
زاهدان خشک را چون توبه می در هم شکست
این سزای آن که می گیرد به استغنا شراب
هوش مصنوعی: زاهدان خشک و متعصب، زمانی که توبهی خود را زیر پا گذاشتند و به میگساری روی آوردند، به نوعی به سزای عمل خود رسیدند. این به این معناست که کسی که خود را بینیاز از لذتهای زندگی میداند و از شراب دوری میکند، وقتی به آن روی میآورد، باید منتظر پیامدهای کار خود باشد.
دست چون از دامن مینای می کوته کنیم؟
می دهد ما را خبر از عالم بالا شراب
هوش مصنوعی: وقتی که دستی از دامن می و شراب کوتاه کنیم، از عالم بالا خبری به ما داده نمیشود.
تا نمی در جویبار همت سرشار هست
کی کند صائب گدایی از در دلها شراب؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که جویبار پرآب و نشاط وجود دارد، چه دلیِلِی وجود دارد که صائب، به گدایی از دلها بپردازد و شراب بگیرد؟