گنجور

غزل شمارهٔ ۸۷۴

گرچه ذراتند یکسر میهمان آفتاب
کم نگردد ذره ای نعمت ز خوان آفتاب
در خرابات محبت شیشه بی ظرف نیست
ذره ای بر سر کشد رطل گران آفتاب
دخل و خرج خویش را چون مه برابر هر که کرد
کم نگردد روزیش هرگز ز خوان آفتاب
پرده دلها حریف حسن عالمسوز نیست
ابر یک ساعت بود آیینه دان آفتاب
روزی روشندلان را چشم زخمی لازم است
نیست بی خون شفق یک روز نان آفتاب
نور رخسار جهانگیر تو گر پهلو دهد
می تواند ماه نو شد میزبان آفتاب
دل منور کن گرت تسخیر عالم آرزوست
کز دل روشن بود حکم روان آفتاب
پرده داری حسن عالمسوز را در کار نیست
کز فروغ خویش باشد دیده بان آفتاب
خاک شد یک دانه یاقوت از لب رنگین تو
این چنین لعلی ندارد دودمان آفتاب
عاشقان پاکدامن پرده دار آفتند
صائب از صبح است حسن جاودان آفتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرچه ذراتند یکسر میهمان آفتاب
کم نگردد ذره ای نعمت ز خوان آفتاب
هوش مصنوعی: هرچند که این ذرات به طور کلی مهمان آفتاب هستند، اما از نعمت‌های موجود در خوان آفتاب کم نخواهد شد.
در خرابات محبت شیشه بی ظرف نیست
ذره ای بر سر کشد رطل گران آفتاب
هوش مصنوعی: در مکان‌هایی که عشق و محبت جریان دارد، شیشه‌ای بدون ظرف وجود ندارد و حتی یک ذره هم می‌تواند زیر وزنه‌ای سنگین از تابش آفتاب احساس خود را بروز دهد.
دخل و خرج خویش را چون مه برابر هر که کرد
کم نگردد روزیش هرگز ز خوان آفتاب
هوش مصنوعی: اگر درآمد و هزینه‌ات را به درستی مدیریت کنی و متعادل نگه‌دارید، هیچ‌گاه روزی‌ات تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت و همیشه روزی‌ات به اندازه کافی خواهد بود.
پرده دلها حریف حسن عالمسوز نیست
ابر یک ساعت بود آیینه دان آفتاب
هوش مصنوعی: دل‌ها همچون پرده‌هایی هستند که زیبایی‌های عمیق و سوزان عالم را نمی‌توانند در خود جای دهند. مانند ابر که تنها برای مدت کوتاهی می‌تواند نور آفتاب را بپوشاند، دل‌ها نیز نمی‌توانند برای همیشه این زیبایی را پنهان کنند.
روزی روشندلان را چشم زخمی لازم است
نیست بی خون شفق یک روز نان آفتاب
هوش مصنوعی: روزی روشن دلان به آسیب چشمی نیاز دارند. بدون خون شفق، هیچ روزی نان آفتاب نیست.
نور رخسار جهانگیر تو گر پهلو دهد
می تواند ماه نو شد میزبان آفتاب
هوش مصنوعی: چهره نورانی و زیاده‌بین تو اگر با ماه هماهنگ شود، می‌تواند باعث شود که ماه نو به عنوان میهمان در کنار آفتاب حاضر شود.
دل منور کن گرت تسخیر عالم آرزوست
کز دل روشن بود حکم روان آفتاب
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی بر دنیا و آرزوهایت تسلط یابی، دل خود را روشن کن؛ زیرا روشنایی دل است که بر زندگی و مسیر وجود تو تأثیر می‌گذارد.
پرده داری حسن عالمسوز را در کار نیست
کز فروغ خویش باشد دیده بان آفتاب
هوش مصنوعی: حسن عالم‌سوز، نیازی به پرده‌داری ندارد، چون خود نور او به اندازه‌ای هست که مانند یک نگهبان، آفتاب را به روشنی می‌بیند.
خاک شد یک دانه یاقوت از لب رنگین تو
این چنین لعلی ندارد دودمان آفتاب
هوش مصنوعی: یک دانه یاقوت از لب زیبای تو به خاک بدل شد، این‌قدر که زیبایی تو بی‌نظیر است و هیچ جواهری نمی‌تواند به پای آن برسد.
عاشقان پاکدامن پرده دار آفتند
صائب از صبح است حسن جاودان آفتاب
هوش مصنوعی: عاشقان پاک و بی‌آلایش همیشه در برابر گناهان محافظت می‌کنند و در واقع از صبح شروع می‌شود که زیبایی ماندگار به عنوان خورشید می‌درخشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۷۴ به خوانش عندلیب