غزل شمارهٔ ۸۷۵
در شب وصل تو می لرزد دلم چون آفتاب
تا مباد از رخنه ای آرد شبیخون آفتاب
هر سری را در خور همت کلاهی داده اند
افسر دیوانگان باشد به هامون آفتاب
هیچ جا در عالم وحدت تهی از یار نیست
نامه هر ذره ای اینجاست مضمون آفتاب
ناخنی خورده است بر دل از هلال ابروی من
زان نشیند از شفق هر شام در خون آفتاب
از رخت آیینه را خوش دولتی رو داده است
در درون خانه اش ماه است و بیرون آفتاب
صائب آن بهتر که گردون ترک بی رویی کند
زردرویی می کشد زان روی گلگون آفتاب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در شب وصل تو می لرزد دلم چون آفتاب
تا مباد از رخنه ای آرد شبیخون آفتاب
هوش مصنوعی: در شب پیوند و نزدیکی تو، قلبم چون آفتاب میلرزد و نگران است که مبادا از جایی ناخوشایند، آفتاب به سمت ما نزدیک شود.
هر سری را در خور همت کلاهی داده اند
افسر دیوانگان باشد به هامون آفتاب
هوش مصنوعی: هر کسی را بر اساس تلاش و تلاشش توفیق و موفقیتی اختصاص دادهاند. حتی افراد دیوانه نیز در دشت هامون تحت نور آفتاب دارای ارزشی هستند.
هیچ جا در عالم وحدت تهی از یار نیست
نامه هر ذره ای اینجاست مضمون آفتاب
هوش مصنوعی: در هیچ نقطهای از جهان، وجود یار خالی نیست. هر چیزی که وجود دارد، در واقع، پیامی از نور و روشنایی است.
ناخنی خورده است بر دل از هلال ابروی من
زان نشیند از شفق هر شام در خون آفتاب
هوش مصنوعی: در دل من زخمی از هلال ابروی تو برگرفته شده است که به همین دلیل هر غروب، خورشید در خون شفق مینشیند.
از رخت آیینه را خوش دولتی رو داده است
در درون خانه اش ماه است و بیرون آفتاب
هوش مصنوعی: از چهرهای که زیباست، آینه خوش شانسی نشان میدهد. درون خانهاش ماه به معنای زیبایی و درخشش نیازی به نور خورشید ندارد و بیرون از خانه، آفتاب همیشه تابان است.
صائب آن بهتر که گردون ترک بی رویی کند
زردرویی می کشد زان روی گلگون آفتاب
هوش مصنوعی: بهتر است که آسمان، چهره بیحالت خود را ترک کند، زیرا زیبایی زردرنگ از روی گلهای سرخ آفتاب میآید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۸۷۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1398/07/08 14:10
دلارام
از رخت آیینه را خوش دولتی رو داده است
در درون خانه اش ماه است و بیرون آفتاب
در درون خانه اش ماه یعنی چی؟
1398/07/08 15:10
تصویر صورت یار را که در آیینه افتاده به ماه تشبیه کرده و خود صورت را که روبروی آیینه است به آفتاب.
یعنی یار را خورشید مه رو نامیده
که آیینه از بخت خوش هم با مهتاب همخانه است و هم با آفتاب طرف.
خدا شانس بده!
1398/07/08 19:10
دلارام
اخه چرا میگه در دورنش ماه و بیرونش خورشید.منطور از درون و بیرون چیه
1398/07/08 19:10
دلارام
ممنون فهمیدم